در حال خواندن
در میزگرد آنلاین با حضور مدیران بانک مرکزی و بخش خصوصی بررسی شد: منافع پول دیجیتال برای بانک مرکزی، بانک‌ها، کسب‌وکارها و مشتریان
0

در میزگرد آنلاین با حضور مدیران بانک مرکزی و بخش خصوصی بررسی شد: منافع پول دیجیتال برای بانک مرکزی، بانک‌ها، کسب‌وکارها و مشتریان

نویسنده:  علی اصغر افتاده1400-07-10

پول دیجیتال بانک مرکزی‌ (CBDC)، شکل مجازی پول رسمی هر کشور است. CBDC، متمرکز است و نهادهای پولی هر کشور آن را صادر و برایش قانون‌گذاری می‌کنند.

در سیستم مالی سنتی، فناوری پشت‌سر پول در‌گردش با سرعت تغییرات در دنیا هم‌نواخت نبوده است. هرچند فرستادن پول از جایی به‌ جای دیگر، صرفا فرستادن چند بیت است، فرایندش از آنچه به‌نظر می‌رسد، پرهزینه‌تر و زمان‌برتر است.

دولت‌های زیادی در حال خلق گونه جدیدی از پول دیجیتال هستند. بزرگ‌ترین فایده این کار افزایش بهره‌وری سیستم‌های پرداخت و کاهش هزینه‌ها برای تمام کسانی است که درگیر این قضیه هستند. در این رابطه CBCD را می‌توان به‌عنوان پول فیاتی (شاید مشابه انواع پول رسمی) دانست که با استفاده از رکوردهای الکترونیکی یا توکن‌های دیجیتالی ساخته می‌شود و از فناوری بلاک‌چین بهره می‌برد.

در همین زمینه، هفته پیش، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه بانک مرکزی کشور ما نیز خود را برای انتشار پول دیجیتال آماده می‌کند، این در حالی است که در سال‌های آینده، احتمال دارد کشورهای زیادی این فناوری را به خدمت بگیرند. اکنون این پرسش‌ها مطرح می‌شود: اساس کار پول‌های ملی دیجیتالی چیست؟ آیا بانک های ما باید نگران این باشند که در آینده نزدیک به واسطه این فناوری، بانک مرکزی خود می تواند رقیبی برای آنها در جذب منابع باشد یا خیر؟

از این رو، در این میزگرد آنلاین از سلسله نشست‌های تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال، با موضوع «بایدها و نبایدهای پول دیجیتال بانک مرکزی» که با حضور محمدرضا مانی‌یکتا، معاون اداره نظام‌های پرداخت بانک مرکزی و محمدجواد صمدی‌راد، قائم‌مقام مدیرعامل شرکت ققنوس برگزار شد، مدل ارایه‌شده به شورای پول اعتبار و نیازمندی‌های پول دیجیتال از ابعاد قانونی، کسب‌وکاری و فنی، موردبحث و تبادل‌نظر قرار گرفت. ماحصل این گفت‌وگو، پیش‌روی شماست

 

فایل صوتی این گفت‌وگو را از اینجا بشنوید.

نشریه دیجیتال این گفت‌وگو را از اینجا دانلود کنید.

اسپانسر این برنامه  شرکت توسعه خدمات الکترونیکی آدونیس

  • به عنوان اولین سوال، لطفا بفرمایید تعریف پول دیجیتال چیست؟ هستی‌شناسی آن به کجا برمی‌گردد و تفاوت انواع پول دیجیتال با یکدیگر چیست؟

صمدی: مفهوم مفهوم Central Bank Digital Currency (CBDC) که در نوع خاص خود Central Bank Cryptocurrency (CBCC) هم به آن اطلاق می‌شود، نوع جدیدی از اسکناس است. اساسا بانک‌های مرکزی کشورها، برای اینکه در فرایندهای دیجیتال‌سازی و تحول دیجیتال خود، ابزار مناسب را در حوزه اکوسیستم دیجیتالی پیشنهاد کنند، از فناوری بلاک‌چین استفاده کرده و شکل جدیدی از اسکناس را به مخاطبان عرضه می‌کنند. این اتفاق، شرایطی را مهیا می‌کند که افراد در دنیای دیجیتالی به راحتی بتوانند همان کاری را که قبلا با اسکناس انجام می‌دادند، انجام دهند. یکی از ویژگی‌های مشخص که انتظار می‌رود CBDC یا CBCC داشته باشد، امکان پرداخت فرد به فرد است؛ یعنی افراد بدون واسطه بتوانند انتقال ارزش داشته باشند مانند همان کاری در حوزه اسکناس اتفاق می‌افتد. انتظار از CBCC، اسکناس دیجیتالی است و چیزی بیشتر از آن نیست. لذا انتظار می‌رود همان ویژگی‌های گمنامی و انتقال آزادانه فرد به فرد را که در اسکناس هم وجود دارد، داشته باشیم و ۲۴*۷ در اختیارمان باشد؛ همان‌طور که در اسکناس وجود دارد. در این زمینه، شرایط رهگیری در CBCC به خاطر فرایندهای شفاف حوزه بلاک‌چین، در مقایسه با اسکناس می‌تواند جذاب‌تر و بهتر باشد. اینکه اساسا CBCC چه نیست، هم مهم است. در این خصوص، CBCC، بیت‌کوین نیست، ‌کریپتوکارنسی نیست، امکان اینکه دچار سفته‌بازی و حباب شود، نیست. ابزار سرمایه‌گذاری به عنوان یک کرپیتوکارنسی نیست بلکه همان پول محلی کشورهاست که صرفا شکل دیجیتالی به خودش گرفته است.

یکتا: موضوع CBDC و پول دیجیتال بانک مرکزی، در ادبیات بانکداری، ماهیتا موضوع جدیدی است اما وقتی به عقب بازمی‌گردیم، همین حساب‌هایی که در بانک‌ها استفاده می‌شود، نوعی پول دیجیتال است یا حساب‌هایی که بانک مرکزی برای بانک‌ها و موسسات مالی – اعتباری نزد خودش ایجاد می‌کند، شکلی از پول دیجیتال بانک مرکزی است. بعد از تبلور بلاک‌چین و توسعه DLT، به این فکر افتادند که اگر مواهب این فناوری قابل ملاحظه است، پول دیجیتال در شکل و شمایل دیگری مورد توجه قرار گیرد و توصیه جدی برای ورود بانک‌های مرکزی دنیا به این موضوع، صورت گرفت. اساسا آینده پول، چه در حوزه خرد و چه در زمینه پول‌هایی که بانک‌های مرکزی برای تسویه استفاده می‌کنند، مبتنی بر این فناوری خواهد بود. بر اساس این موضوع، شاهد هستیم موسسات بین‌المللی رفرنس حوزه بانکداری مرکزی مانند DIS یا خود صندوق بین‌المللی پول از سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، مقالاتی را به صورت گسترده و متمرکز در حوزه پول دیجیتال بانک مرکزی منتشر کردند. وقتی به این مقالات مراجعه می‌کنیم، مشخص می‌شود ابعاد موضوع، بسیار گسترده و پیچیده است. ملاحظات فنی، ذاتی و ماهوی این موضوع در جای خود قابل بررسی است اما فارغ از ملاحظات فنی که درباره بستر فناورانه است، ملاحظات تخصصی حوزه اقتصادی بسیار قابل توجه است، ملاحظات حقوقی مترتب بر آن، بسیار حائز اهمیت است و هرکدام به صورت ویژه و بر اساس شرایط اقتصادی، مقررات و قانون هر کشور باید بررسی شود و بر این اساس، اگر هدفی متصور است و اقدامی قرار است انجام شود، با تکیه بر شناخت کامل از وضع موجود در حوزه مقررات این کشورها و بر اساس هدف‌گذاری، انجام می‌شود. صرف اینکه بانک‌های مرکزی، پول دیجیتال منتشر کنند، چه به شکل کرپیتو یا خارج از این فضا به شکل دیجیتال، بدون اینکه هدف انتشار و چشم‌انداز آن مشخص باشد، دستاوردی ندارد. الان دنیا در حوزه زیرساخت‌های پرداخت، به بلوغ قابل‌اتکایی رسیده و وضعیت خوبی از این نظر دارد، اما باید دید چه هدفی دنبال می‌شود. آنچه اکثر بانک‌‌های مرکزی که در حوزه پول دیجیتال ورود کرده-اند، پیگیری می‌کنند، بحث زیرساخت و بسترسازی برای اقتصاد دیجیتال است. این فناوری، این امکان را در اختیار همگان قرار داده که در زمینه اسمارت کانترکت با سرعت بیشتری ورود کنند. اسمارت کانترکت قبل از فضای کریپتو و DLT نیز مطرح بوده اما فضای DLT، شکل و شمایل دیگری به آن داده؛ مفهوم جدیدی از تراست ایجاد شده و شاهدیم هر اقدامی که بانک‌های مرکزی در این حوزه انجام می‌دهند (که هنوز به مرحله لانچ نرسیده و در مرحله پایلوت هستند) ناظر به این موضوعات است تا بررسی کنند دستاوردهای این فناوری، عمیقا و به طور موثر در حوزه پرداخت کشورها، به چه صورت است و چگونه می‌توانند آن را با چشم‌اندازی که مدنظر هر بانک مرکزی است، منطبق کنند. در زمینه ادبیات موضوع هم پیچیدگی‌های زیادی وجود دارد. ما با واژه‌های مختلفی مانند CBCD یا پول دیجیتال بانک مرکزی مواجه هستیم که شکل‌های مختلفی دارد و می‌تواند مبتنی بر فناوری بلاک‌چین و به شکل کریپتو ارائه شود و در متون تخصصی این حوزه از آن به عنوان Token Based CBDCنام می‌برند که می‌تواند مبتنی بر حساب باشد. در حوزه کارکردی، تعریف آن، دقیق‌تر می‌شود؛ یعنی CBDC می‌تواند در حوزه خرد یا عمده، مورد استفاده قرار گیرد. همه اینها ناظر به هدف‌گذاری و تعریفی است که هر بانک مرکزی انجام می‌دهد و بر اساس مختصات CBDC موردنیاز خود، آن را طراحی می‌کند.

  • الان وضعیت بانکداری الکترونیک در کشور ما عالی است و بسیاری از مبادلات از کانال تراکنش‌های شاپرک و شتاب انجام می‌شود. بنده آخرین باری که از اسکناس استفاده کردم، یادم نیست! البته کرونا هم مزید بر علت شده، هرچند قبل از آن نیز چندان از اسکناس استفاده نمی‌کردم. در این وضعیت، جذابیت استفاده از پول دیجیتال، برای سه رکن کاربران، کسب‌وکارها و بانک‌ها چیست و چه تفاوتی با وضعیت کنونی دارد؟ البته قاعدتا بانک مرکزی به واسطه کاهش هزینه‌های چاپ اسکناس و مباحث زیرساختی، به این سمت تمایل دارد اما درخصوص کاربر، کسب‌وکار و بانک، چه جذابیتی وجود دارد که در کنار بانکداری الکترونیک، پول دیجیتال هم اضافه شود؟

یکتا: اگر زاویه دید را از شتاب و شاپرک بیرون بیاوریم، بهتر است. اجازه بدهید بنده یک تصویر جدید و انتزاعی از فضای DLT برای شما متصور شوم. فضای DLT، فارغ از اینکه ممکن است خصوصی یا عمومی، طراحی می‌شود تا شبکه پرداخت داخلی و حوزه خرد درگیر شود و از نظر ماهوی و عملکرد، قطعا این شبکه از نوع خصوصی خواهد بود؛ یعنی هر عضوی اجازه ورود و عضویت در این شبکه را ندارد و سطح ورود آن عضو که با تفویض اختیار وارد می‌شود، قابل کنترل است. در این فضای جدید، هر عضوی که وارد ‌شود، بانک‌ها اعضای این شبکه DLT خواهند بود؛ حداقل سه بانک و غایت آن، مشارکت همه بانک‌هاست و بر اساس دامنه اختیارات‌شان و انتظارات از آنها، باید نیازمندی‌ها را از نظر تکنیکال و فضای اجرایی داشته باشند تا درجه‌بندی آنها مشخص شود و در قالب عضو عادی یا متولی قرار ‌گیرند. عضو عادی، عضوی است که در لایه سرویس‌گیرنده وارد شبکه می‌شود، امکان فعال‌سازی کیف پول برای کاربران در اختیار وی قرار می‌گیرد و انجام تراکنش برای وی فراهم می‌شود اما اعضای متولی می‌توانند بخشی از دفتر کل توزیع‌شده را نگهداری کنند و ناظر بر آن، اختیاراتی مانند اسمارت کانترکت برای آنها ایجاد می‌شود. همچنین در این فضا، شبکه مشارکتی ایجاد می‌شود که اعضای عادی هم می‌توانند از آن استفاده کنند با اینکه این اعضا، صرفا سرویس‌گیرنده هستند و تجهیز و تخصیص منابع گسترده‌ای نیز ندارند. عضو عادی در بحث مکانیزم‌های اجماع که در پلتفرم‌های DLT وجود دارد، مشارکت نمی‌کند، بنابراین لایه دریافت یا توزیع خدمت وی نیز متناسب با همین شیوه تنظیم می‌شود. در مقابل، یک بانک ممکن است استراتژی و اهداف بلندمدت آن ایجاب کند سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهد و در قالب عضو متولی وارد شود. این عضو، می‌تواند نگهداری دفتر کل داشته باشد، اسمارت کانترکت در شبکه، منتشر کند و فضای کسب‌وکار و خدمات توسعه‌یافته‌تری ارائه نماید. بنابراین این فضا را متفاوت از شتاب و شاپرک و تعامل‌پذیری می‌دانم. اصلا بحث تعامل‌پذیری در اینجا حل‌شده و موضوعی علی‌السویه است و نیاز نیست عضوی را وسط قرار دهیم بلکه شبکه مشارکتی شکل می‌گیرد و موضوعات آن، کاملا متفاوت از شرایط حال حاضر خواهد بود.

  • بر اساس قانون، انتشار پول یکی از وظایف اصلی بانک مرکزی است اما الان عملا روش انتشار پول، با ظهور پول دیجیتال، متفاوت می‌شود. آیا این توانمندی وجود ندارد که بر اساس نیاز و مباحثی که بانک مرکزی قرار است دنبال کند، بخش خصوصی وارد تولید پول دیجیتال شود و عملا به جای اینکه خودش وارد این فضا شود، با نظارت مستقیم، این حوزه را به بخش خصوصی واگذار کند؟ آیا این امر، امکان‌پذیر است؟ در دنیا به چه شکل است؟ آیا در سایر کشورها نیز مانند ایران، خود بانک مرکزی به صورت متمرکز، این حوزه را برعهده گرفته یا خیر؟

صمدی: خلق CBDC یک مسوولیت مشخص، ذاتی و قانونی برای بانک مرکزی است؛ همان‌طور که مسوولیت چاپ اسکناس برعهده بانک مرکزی است. این موضوع، در همه‌جای دنیا، برعهده بانک مرکزی است. نکته بعدی این است که پول دیجیتال، چگونه وارد چرخه کسب‌وکار می‌شود؟ یک نگاه این است که بانک مرکزی در یک لایه می‌نشیند و فقط استانداردها را تدوین می-کند و آن را به اکوسیستم و فعالان بازار می‌دهد تا خودشان بر اساس نیازشان، شکل‌های خلاقانه و نوآورانه بهره‌برداری از این اکوسیستم را شکل دهند. دیدگاه دیگر این است که بانک مرکزی، خودش شبکه را می‌سازد، ساختارها و معماری فنی را می‌چیند و حتی بر اساس آن مشخص می‌کند کاربران باید از چه نوع کیف پول با چه فناوری و با چه چارچوبی استفاده کنند. پیشروترین کشور در این حوزه، چین است که ابعاد قابل‌ توجهی دارد و فاز پایلوت آن، با حدود سه میلیون نفر عملیاتی شده و مدل پیاده-سازی آن، دو لایه بوده است. در لایه اول یک شبکه اختصاصی بین خودش و بانک‌های توزیع‌کننده ایجاد کرده است. در این لایه، اساسا کار عمده‌فروشی یعنی عرضه عمده اسکناس ای‌یوآن به بانک‌های کارگزار انجام می‌شود. در لایه بعدی، بانک‌ها بر اساس نیاز خودشان و متناسب با اکوسیستم‌های دیجیتالی که با آن مواجه هستند، فناوری‌های موردنیاز را به کار گرفته‌اند. در فاز پایلوت چین، در حوزه اجرا، چند شاخص جذاب وجود دارد. مثلا بیش از ۲۰ شرکت در حوزه توسعه این راه‌حل درگیر شدند. در حوزه خلق دانش، بیش از ۸۰ پتنت، ثبت شده و بانک مرکزی به عنوان یک رگولاتور، خواست و نیاز خود را به صورت تهاجمی، طراحی کرده است. البته در چین، نگاه، فراتر از نگاه ابزاری است که ما به آن توجه داریم. چین به دنبال این است که فضای پرداخت‌های بین‌المللی را تغییر دهد و از ظرفیت ای‌یوآن، برای حوزه توافق آسیای شرقی استفاده کند و فضای عرضه و اعتباربخشی یوآن را فراتر از مرزهای چین توسعه دهد. این موارد، ظرفیت‌هایی است که در هر CBDC داریم و این امر، بستگی به استراتژی‌های بانک مرکزی دارد که چگونه به آن نگاه کند. به هرجهت بانک مرکزی ایران هم بر اساس قواعد موجود، حتما نقشه راه لازم را در این زمینه ترسیم خواهد کرد که آقای یکتا اطلاعاتی را در این رابطه ارائه خواهند کرد. معمولا بعد از نقشه راه، استراتژی‌ها، و در نتیجه، نقش فعالان این حوزه مشخص می‌شود. اگر تمرکز در حوزه انتشار CBDC بر خلق اکوسیستم نباشد، معمولا در برابر ابزارهای سنتی مانند اسکناس کاغذی یا ابزارهای مدرن مانند پرداخت از طریق کارت یا سایر ابزارهای پرداخت الکترونیک، با مشکل مواجه می‌شود. اگر قرار باشد با ظرفیت‌هایی که آقای یکتا به آن اشاره کردند، مواجه باشیم و تلاش کنیم اکوسیستم به شکل خلاقانه، مجموعه ابزارها را مبتنی بر اسمارت کانتراکت با استفاده از ابزارهای P2P، آزادانه مبتنی بر ساختار instant settlement اجرا کند، باید در این فرایند، به صورت فعالانه به کار گرفته شود و در عرصه طراحی و اجرا، نقش جدی برای بخش خصوصی یا فعالان این عرصه داشته باشد. بخش خصوصی می‌تواند یک استارتاپ تازه تشکیل‌شده هم باشد.

  • روش تولید و انتشار در این زمینه، به چه شکل، دیده شده و سازوکار آن چه خواهد بود؟ عرضه آن یک لایه است یا دو لایه یا ترکیبی؟

یکتا: آقای صمدی مثال خوبی را درباره چین و یوآن دیجیتال اشاره کردند. ما به طور مداوم، وضعیت بانک‌های مرکزی مختلف را مانیتور می‌کنیم. در این زمینه، به طور خاص، سعی کردیم درباره چین از منابع مختلف، اطلاعاتی به دست بیاوریم چون چین در ارائه اطلاعات در هر زمینه‌ای، دست و دلباز برخورد نمی‌کند! ما از روش‌های مختلف، هم از طریق از تحقیقات میدانی و هم از طریق نماینده بانک مرکزی در چین و فضای کسب‌وکار، اطلاعاتی را کسب کردیم. وزارت امور خارجه هم مساعدت‌هایی داشت و علاوه بر حوزه CBDC و استفاده از ظرفیت‌های سفارتخانه ایران در چین، در حوزه تنظیم مقررات کریپتوکارنسی هم کمک زیادی کرد و اطلاعات خوبی داد. بنابراین بخش زیادی از اطلاعات موجود، با تکیه بر white paper بوده که اخیرا یعنی حدود دو ماه پیش، منتشر شده و وارد بسیاری از مسائل و ملاحظات نشده است. همه کشورها، از جمله چین، کاملا در فضای سندباکسی هستند. چین با مقیاس جمعیتی ۱٫۵ میلیارد نفر، فضای سندباکسی خود را بر روی سه میلیون نفر قرار داده اما در کشور ما با توجه به شرایط اقتصادی و وضعیت جمعیتی، این مقدار، کاملا متفاوت‌تر خواهد بود. در این زمینه ما نیز هدف‌گذاری کردیم چون باید این کار را می‌کردیم. بدون هدف‌گذاری نمی‌توان وارد این فضا شد و پارامترهای تنظیم CBDC را باید متناسب با هدف‌گذاری، تنظیم و بر اساس همان تنظیم، استراتژی، تدوین کرد و گام به گام پیش رفت. آنچه تا کنون اقدام شده، همین‌گونه بوده و سعی شده پارامترهای مرتبط با تنظیم CBDC، متناسب با هدف‌گذاری که تا الان حوزه خرد بوده، پیش برود؛ یعنی بانک مرکزی، بر اساس ملاحظات متعدد، اعم از حقوقی، اقتصادی و تاثیرات جانبی این موضوع، تصمیم گرفت انتشار ریال دیجیتال در قالب CBDC داشته باشد و این امر، کاملا مبتنی بر DLT و بلاک‌چین بوده است. هدف‌گذاری ما رمزپول و استفاده از ظرفیت‌های اسمارت کانترکت‌ در این حوزه، بوده است. درباره استراتژی، ما iterative incremental پیش می‌رویم. الان در لایه زیرساخت هستیم؛ زیرساختی که همکاران فنی ما از سال ۹۸ روی آن کار می‌کردند و در حال توسعه آن بودند، تقریبا تکمیل و فازهای توسعه زیرساخت، نسبتا انجام شده و الان در حال تدوین فرایندهای تدوین کسب‌وکاری لایه‌های بالاتر و طراحی لایه سرویس هستیم. در مراحل لایه‌های تدوین فرایند کسب‌وکاری و طراحی لایه سرویس، اینکه نقشه راه و استراتژی درباره کلیات دامنه ورود بانک‌ها و کسب‌وکارها به چه صورت باشد و به چه شکل، قرار است آنها را مشارکت دهیم، مشخص شده است. مکانیزم عرضه ما دولایه است؛ یعنی این کار، بر اساس سازوکارهای جاری و از همه مهم‌تر بر اساس ظرفیت‌های قانونی و مقرراتی تنظیم شده است. چون زمانی که قرار است CBDC، منتشر یا در جامعه رواج داده شود، باید ملاحظات قانونی و مقرراتی مترتب بر آن را لحاظ کرد. اگر قرار باشد برخی ملاحظات قانونی عوض شود، ممکن است سال‌ها درگیر تغییرات مجوزهای قانونی مربوط به آن باشیم. لذا بر اساس مکانیزم‌های کارکردی در بانک مرکزی، عرضه دولایه دنبال می‌شود و بانک مرکزی، محور اصلی خواهد بود و در اختیار قرار دادن CBDC خرد به مردم، از طریق بانک آنها صورت می‌گیرد. در این خصوص، منابعی که تخصیص داده می‌شود، در ازای بخشی از سبد اسکناس و مسکوکی است که بانک مرکزی بر اساس مجوزهای قانونی منتشر می‌کند؛ یعنی CBDC، بر اساس میزان مشخصی از سبد اسکناس، در فاز اول ناشی از اسکناس‌های امحایی و در فاز دوم در قبال دریافت منابع اسکناس یا منابع دیگر از بانک‌ها، در اختیار آنها قرار می‌گیرد و متناسب با آن، بانک‌ها منابعی را یا از محل سپرده‌های مشتریان یا منابع نقد و وجوهاتی مانند اسکناس که از طرف مشتری در اختیار بانک قرار می‌گیرد، CBDC را در اختیار مشتریان قرار می‌دهند

  • با این روش، بانک‌ها می‌توانند حساب تسویه خودشان را در بانک مرکزی بدهکار کنند؛ البته غیر از اضافه برداشت. درست است؟

یکتا: خیر! مطلقا نمی‌توانند این کار را بکنند. موضوع بدهکار کردن و اضافه برداشت، مساله دیگری است که ابعاد گسترده‌تری دارد. البته درباره این موضوع، در کمیسیون تخصصیِ شورای پول و اعتبار، بحث شد. در حال حاضر، مکانیزم‌هایی که برای دریافت اسکناس وجود دارد، نیز مشابه همین موضوع است. اگر بانک‌ها، مراجعه کنند و بخواهند از محل سپرده خود در بانک مرکزی برداشت کنند، در ازای دریافت اسکناس، چنانچه محل کافی از منابع نداشته باشند، اسکناس در اختیار آنها قرار نمی‌گیرد و در مورد CBDC نیز به همین شکل، برخورد خواهد شد.

  • جناب صمدی! در این زمینه، در دنیا به چه شکل عمل می‌شود و آیا روشی که بانک مرکزی، قرار است در کشور استفاده کند، موردتایید شما به عنوان بخش خصوصی نیز هست؟

صمدی: البته بنده به عنوان یک کارشناس می‌توانم روی این موضوع، اظهارنظر کنم و تصمیم‌گیری و اختیار با بانک مرکزی است. اگر قرار باشد فضای نوآوری و اقتصاد دیجیتال مبتنی بر یکی از پایه‌های آن که CBDC است، شکل گیرد، تجربه بانک‌های مرکزی دنیا، نگاه دولایه بوده است و اینکه بانک مرکزی در لایه عرضه عمده، نظارت کامل خود را بر فضای حوزه نقدینگی و اقتصاد کلان اعمال کند. در لایه توزیع، بانک‌ها یا کانال‌های عرضه وجود دارند که مثلا در چین، وی‌چت و Alipay نقش عرضه کننده دارند. در این لایه، اکوسیستم‌های بزرگ دیجیتالی، وارد می‌شوند و ابزارهای متنوعی ارائه می‌کنند. بنابراین با فرمایش آقای یکتا، داشتن ساختار دولایه با چند شبکه قطعا می‌تواند فضا را منعطف‌تر و توسعه‌پذیرتر کند. بنابراین خبر ایشان بسیار مسرت‌بخش است. اساسا ساختارهای دو لایه، به لحاظ مقیاس‌پذیر بودن و باز بودن در توسعه فناوری، در مقایسه با ساختارهای یک لایه که شاید در یکی دو کشور با کمتر از پنج میلیون جمعیت، طرح‌ریزی شده، دارای اثربخشی بالاتری است و این تصمیم بانک مرکزی، جای تقدیر دارد.

  • در زمینه ساختار دو لایه، یک نگرانی وجود دارد که در کشورهای اروپایی هم مطرح است. برخی مواقع به واسطه اینکه بانک مرکزی، مستقیما می‌تواند به کاربران، پول دیجیتال عرضه کند و از سمت آنها، این پول را به صورت سپرده نیز جذب نماید، این نگرانی وجود دارد که بانک مرکزی در آینده، رقیب بانک‌ها شود. مطالعات و اخبار این حوزه نشان می‌دهد بسیاری از بانک‌های تجاری، نگران این اتفاق هستند. در بانک مرکزی ایران، وارد این موضوع نخواهیم شد؟ آیا بانک‌های ما، نگران این مساله باشند یا خیر؟!

یکتا: ببینید فضای ما ارائه و عرضه دو لایه است و سازوکار قانونی ما اجازه نمی‌دهد که اشخاص، نزد بانک مرکزی سپرده داشته باشند و بعد بگویند بانک مرکزی از محل سپرده وی برداشت کند و در ازای آن به فرد، CBDC بدهد. چون اجازه این اتفاق از نظر قانونی میسر نیست، ما هم این حالت را متصور نیستیم اما نگرانی بجایی است! درباره این موضوع، ساعت‌ها در کمیسیون‌های تخصصی بانک مرکزی و نیز در کمیسیون فرعیِ شورای پول و اعتبار، بحث مفصلی داشتیم. این موضوع، قابل ملاحظه است. اساسا عرضه CBDC از سمت بانک‌ها به مردم و مشتریان، در ذات بانکداری، فرایند جذابی نیست، چون مشتری، نزد بانک سپرده دارد و آن حساب در اختیار بانک است. وقتی بانک ما به ازای آن، CBDC به مشتری می‌دهد، بدین معناست که وجوهات خود را به پول بانک مرکزی تبدیل می‌کند، زیرا باید همان پول را در اختیار بانک مرکزی قرار داده باشد تا CBDC گرفته باشد و سپس، عرضه کند؛ یعنی دقیقا مشابه فرایند اسکناس. بنابراین از نظر ذاتی و ماهوی، این کار، به معنای خروج منابع از سمت بانک‌هاست و جذابیتی ندارد، مگر اینکه بانک مرکزی این ظرفیت را برای بانک‌ها ایجاد کند که در لایه سرویس، یعنی زمان اسمارت کانترکت‌ها، بانک‌ها، مدل‌های کسب‌وکاری را تدوین کنند و مدل‌های complementary و مکمل وجود داشته باشد که بتوانند در زمینه مابه‌ازای ارائه خدمات، کارمزدهای مناسب دریافت کنند یا در فضای کسب‌وکارهای دیگر، سرویس ارائه نمایند و در زمینه پرداخت در حوزه‌های نوین، سرویس‌پروایدر باشند تا از آن محل، برای آنها جذابیت ایجاد شود. پس، این نگرانی وجود دارد. در بانک‌های مرکزی، همیشه این نگرانی درباره CBDC عمده که ممکن است مبتنی بر حساب باشد، خیلی بیشتر است زیرا مبالغ، کلان‌تر است و در درازمدت ممکن است منجر به بحران‌های بانکداری شود. اگر جذابیت آن خیلی بالا باشد، در این حالت مردم، مدام مراجعه می‌کنند تا سپرده‌های بانکی خود را به CBDC تبدیل کنند که این امر به طور مداوم، منجر به خروج سرمایه و نقطه پایان قضیه بحران‌های بانکداری می‌شود. اینجاست که بانک مرکزی، به عنوان صادرکننده لایه یک با ابزارهای دیگر سیاست خود را تنظیم می‌کند و با ابزارهای دیگری که در این فضا در اختیار دارد، مانند ابزار کارمزدی یا سایر ابزارهای پرداخت، می‌تواند با ایجاد انعطاف، جریان کاربری این موضوع را در کشور، تنظیم کند. این، تنها مسیر راهنما در دنیاست اما فضا، هنوز سندباکسی است. درباره هدف‌گذاری ما که قرار است بخشی از سبد اسکناس و مسکوک باشد، نگرانی جدی نیست اما کشورهایی که در حوزه عمده‌، ورود کرده‌اند، منتظر اجرای فازهای سندباکسی هستند تا فضا، مقداری روشن‌تر شود و بتوانند سیاست‌ها را تبیین کنند.

  • در پیشنهاد بانک مرکزی به شورای پول و اعتبار، بحث کارمزدی در این ماجرا دیده نشده است. آیا در کشورهای دیگر، مبحث کارمزد، برای پول دیجیتال دیده شده یا خیر؟ بالاخره چرا کسب‌وکارها، مثلا فین-تک‌ها، اگر کارمزدی برای آنها وجود نداشته باشد، باید برای تولید سرویس جدید یا ارائه خدمت، ورود کنند؟

صمدی: در نقشه راه اغلب کشورهای دنیا، نه تنها کارمزدی برای این کار دیده نشده، بلکه حتی در فازهای پایلوت، مقداری توزیع خیرانه دولت و بانک مرکزی برای افرادی که در فاز پایلوت، مشارکت می‌کنند، نیز مطرح شده است. به نظر می‌رسد بانک مرکزی هم در گام اول باید وارد فاز incentive شود و به افرادی که حاضرند از این فناوری استفاده کنند، incentive بدهد و به مرور، وارد فاز دیگری شود. نکته دیگر اینکه پول دیجیتال، کارمزد ندارد، چون همان‌طور که امروز بانک مرکزی، برای چاپ هر برگ اسکناس، ۴۰۰ تا ۵۰۰ تومان هزینه می‌کند، اکنون فناوری‌ای را جایگزین آن می‌نماید که آن فناوری، هزینه‌های خود را دارد و بانک مرکزی و بانک‌هایی که در این اکوسیستم، درگیر خواهند بود، در حوزه مصرف‌کننده نهایی، انتظار نمی‌رود کارمزدی را طلب کنند. مثال ساده و بارز، ابزارهایی است که ما در فضای DeFi با آن، مواجه هستیم. بر این اساس، اکوسیستم‌های وام دهی فرد به فرد شکل خواهند گرفت و ساختارهایی که مبتنی بر فضای فناوری مالی غیرمتمرکز بر اساس مفاهیم متاثر از CBDC است، شکل می‌گیرد. در آن لایه، بانک‌ها، استارتاپ‌ها یا فعالان این حوزه، می‌توانند خلق درآمد کنند و در ازای سرویس ارزش افزوده، کارمزدی را مطالبه نمایند. نکته دیگر درخصوص مبحث کارمزدی این است که در فضای دو لایه، شبکه توزیع می‌تواند مستقل از CBDC بانک مرکزی، در آن شبکه بلاک‌چینی که شکل می‌گیرد، برای خودش کارمزد داخلی داشته باشد؛ یعنی می‌توان در شبکه‌ای، کارمزدهای خدمات را مبتنی بر Gas (سوخت یا کارمزد شبکه) ارائه کرد اما توکن یا CBDC ریال دریافت‌شده، خودش معادل یک به یکِ یک ریال باشد. اینها دو دیدگاه است که در دنیا، در حال تجربه شدن است. یک دیدگاه، کارمزد مبتنی بر خدمات DeFi است که خلق خواهد شد و دیدگاه دوم، کارمزدهای مبتنی بر Gas شبکه‌هایی که CBDC کشور را عرضه می-کنند.

یکتا: طراحی کارمزد برای خدمات مبتنی بر CBDC یک موضوع است. ما هم متصور هستیم که در لایه ارائه خدمت، آنجایی که اسمارت کانترکت‌ها مطرح می‌شود، چارچوبی برای کم و کیف خدمت نیز طراحی شود و با توجه به اینکه برای طراحی خدمت جدید، هزینه و وقت، اختصاص داده شده، باید مشخص شود چگونه از آن محل، منافع لازم ایجاد شود. موضوع اخذ یا طراحی کارمزد روی ذات نقل و انتقال مالی CBDC، به شدت وابسته به پارامترهای طراحی است. اینکه ما در بانک مرکزی، در ذات CBDC، کارمزد، متصور نبودیم، یک دلیل مشخص داشته است. هدف‌گذاری ما، طراحی CBC از نوع cashlike بود؛ یعنی ما قرار است بخشی از سبد اسکناس و مسکوک را جابه‌جا کنیم بنابراین ابزاری را طراحی می‌کنیم که کارکردهای اقتصادی آن، مشابه اسکناس است. برای نقل و انتقال اسکناس نیز هزینه‌ای از محل کارمزدی متصور نیستیم نه فقط به خاطر اینکه قطع مشخص دارد و اخذ کارمزد بر روی آن چالش‌های اجرایی ایجاد می‌کند، بلکه نکته اصلی این است که اسکناس، مسکوک و مابه‌ازای آن، CBDC توکن‌‌محور، بخشی از منابع بانک مرکزی است که زمانی که در اختیار بانک، قرار می‌گیرد، ما‌به‌ازای آن یعنی منابع ارزی هم‌طراز آن، دریافت شده و بنابراین از محل اعتبار یا فرصتی که برای خلق اعتبار و خلق پول در اختیار بانک است، ایجاد نشده است. (اینکه ۱۰۰ تومان به یک نفر بدهیم و بگوییم ۲۰ تومان برگرداند، چالش‌های لجستیکی است که به آن ورود نمی‌کنم.) مثلا اگر CBDC در اختیار بنده است و در یک بانک، حساب دارم، مشابه حساب بانکی نیست که آن بانک بتواند از منابع حساب من، انتفاع و استفاده داشته باشد و از این رو، پارامترهای کارمزدی بر اساس آن تنظیم شود. بر این اساس، موضوع رسوب پول، اکنون در ابزارهای پرداخت مختلف، مدنظر است و یکی از پارامترهای طراحی کارمزد به عنوان یک ملاحظه، مدنظر قرار می‌گیرد. چون این منابع، زمانی که در اختیار هر شخصی است، به طور کامل در اختیار اوست و المان‌های واسط فقط در نقل و انتقال، مشارکت می‌کنند، بنابراین از نظر ماهوی، طراحی کارمزد روی این ابزار، آن را از نظر هدف-گذاری با علامت سوال جدی مواجه می‌کند. بر این اساس، ابزاری، طراحی شده و کارکردی متناسب با طراحی از آن انتظار می‌رود و اکنون اگر به پارامترهای طراحی، موضوع کارمزد، اضافه شود، اساسا کل طراحی را خدشه‌دار می‌کند. آنچه جمع‌بندی شده، این است که در کر قضیه، نقل و انتقال فی‌نفسه و نگهداری CBDC و منابعی از این قبیل، کارمزدی نمی‌توان طراحی کرد چون این CBDC، به صورت cashlike تنظیم و کاملا بر اساس پارامترهای اسکناس، طراحی شده است اما در لایه ارائه خدمت، یعنی آنجایی که اسمارت کانترکت‌ها و آنجایی که خدمات ارزش افزوده، ناظر بر بیزینس‌مدل‌های نوینی که قابل ارائه و توسعه خواهد بود، طراحی می‌شوند، می‌توان مدل‌های کارمزدی تعریف کرد، اما ما هنوز به آن مرحله نرسیده‌ایم و در لایه‌های پایین‌تر طراحی هستیم. با این حال، در زمینه‌هایی که ذکر شد، مبحث کارمزدی، متصور است و جمع‌بندی‌هایی نیز در این خصوص، انجام شده است.

  • وقتی صحبت از کارمزد می‌شود، یاد شبکه شتاب و شاپرک می‌افتیم. در طرح بانک مرکزی، ظاهرا کیف پولی به نام برنا دیده شده و قرار است تبادلات پول دیجیتال، در این بستر ایجاد شود. آیا قرار است بانک مرکزی در حوزه پول دیجیتال، شبکه‌ای به نام شتاب و شاپرک داشته باشد یا قضیه آن متفاوت است؟

یکتا: اساسا شکل‌گیری شبکه‌هایی مانند شتاب و شاپرک، اهداف مشخصی را دنبال می‌کنند. وقتی شبکه‌ها، ناشی از اتصال چند شبکه متعدد هستند و هر بانکی ممکن است سوئیچ کارت خود را داشته باشد، در اینجا بحث تعامل‌پذیری مطرح می‌شود؛ یعنی چگونه کارت‌های بانک‌های مختلف با همدیگر قابل مبادله، استفاده، به‌کارگیری و تجهیزات باشند. نکته بعد، تسویه است. هیچ‌کدام از این موضوعات در مورد پول دیجیتال بانک مرکزی، اصلا مطرح نیست. وقتی این جنس از پول طراحی می‌شود و در اختیار بانک قرار می‌گیرد، در یک بستر ارتباطی یا شبکه‌ای در اختیار آن بانک قرار می‌گیرد و به نوعی آن بانک هم کیف پول دارد. بنابراین در آن فضا نقل و انتقال مطرح می‌شود و موضوع تعامل‌پذیری مطرح نیست. البته به این معنا نیست که بانک مرکزی قرار است کیف پولی را توسعه دهد و همه از آن استفاده کنند. ما در مدل اولیه طراحی‌شده، لایه‌های مختلفی از نقش‌ها را دیده‌ایم و اعضای این پلتفرم DLT و بانک‌ها، نقش‌های مختلفی در آن دارند و می‌توانند عضو اصلی، متولی و عادی باشند. در برخی لایه‌ها، اعضا این فرصت را دارند که کیف پول اختصاصی طراحی کنند؛ یعنی سرویس‌هایی را از این لایه DLT دریافت می‌کنند تا بتوانند در بستر آن شبکه، محصول کیف پول خود را مبتنی بر رمزپول، طراحی کنند و سپس بر اساس آن، اسمارت کانترکت طراحی نمایند. بنابراین با این شیوه، دغدغه مدنظر شما درخصوص یک نهاد تسویه‌گر واسط یا کیف پول برطرف می‌شود و فضا، قابل توسعه است

  • الان در بحث کیف پول، در حوزه تعامل‌پذیری، بانک مرکزی خودش وسط قرار گرفت و بستری ایجاد کرد که در آن فضا، کار جلو می‌رود. اینکه هر بانکی بخواهد کیف پول مستقل خودش را داشته باشد، خوب است اما نقش بستر تبادلات بین‌بانکی چه خواهد شد؟ آیا مشابه شتاب و شاپرک خواهیم داشت یا اینکه ارتباط بین-بانکی، توسط خود بانک‌ها صورت می‌گیرد؟ یا اینکه بانک مرکزی به بهانه نظارت، وسط تراکنش‌ها قرار می-گیرد و خودش این بستر را ایجاد می‌کند؟

یکتا: اگر زاویه دید را از شتاب و شاپرک بیرون بیاوریم، بهتر است. اجازه بدهید بنده یک تصویر جدید و انتزاعی از فضای DLT برای شما متصور شوم. فضای DLT، فارغ از اینکه ممکن است خصوصی یا عمومی، طراحی می‌شود تا شبکه پرداخت داخلی و حوزه خرد درگیر شود و از نظر ماهوی و عملکرد، قطعا این شبکه از نوع خصوصی خواهد بود؛ یعنی هر عضوی اجازه ورود و عضویت در این شبکه را ندارد و سطح ورود آن عضو که با تفویض اختیار وارد می‌شود، قابل کنترل است. در این فضای جدید، هر عضوی که وارد ‌شود، بانک‌ها اعضای این شبکه DLT خواهند بود؛ حداقل سه بانک و غایت آن، مشارکت همه بانک‌هاست و بر اساس دامنه اختیارات‌شان و انتظارات از آنها، باید نیازمندی‌ها را از نظر تکنیکال و فضای اجرایی داشته باشند تا درجه‌بندی آنها مشخص شود و در قالب عضو عادی یا متولی قرار ‌گیرند. عضو عادی، عضوی است که در لایه سرویس‌گیرنده وارد شبکه می‌شود، امکان فعال‌سازی کیف پول برای کاربران در اختیار وی قرار می‌گیرد و انجام تراکنش برای وی فراهم می‌شود اما اعضای متولی می‌توانند بخشی از دفتر کل توزیع‌شده را نگهداری کنند و ناظر بر آن، اختیاراتی مانند اسمارت کانترکت برای آنها ایجاد می‌شود. همچنین در این فضا، شبکه مشارکتی ایجاد می‌شود که اعضای عادی هم می‌توانند از آن استفاده کنند با اینکه این اعضا، صرفا سرویس‌گیرنده هستند و تجهیز و تخصیص منابع گسترده‌ای نیز ندارند. عضو عادی در بحث مکانیزم‌های اجماع که در پلتفرم‌های DLT وجود دارد، مشارکت نمی‌کند، بنابراین لایه دریافت یا توزیع خدمت وی نیز متناسب با همین شیوه تنظیم می‌شود. در مقابل، یک بانک ممکن است استراتژی و اهداف بلندمدت آن ایجاب کند سرمایه‌گذاری بیشتری انجام دهد و در قالب عضو متولی وارد شود. این عضو، می‌تواند نگهداری دفتر کل داشته باشد، اسمارت کانترکت در شبکه، منتشر کند و فضای کسب‌وکار و خدمات توسعه‌یافته‌تری ارائه نماید. بنابراین این فضا را متفاوت از شتاب و شاپرک و تعامل‌پذیری می‌دانم. اصلا بحث تعامل‌پذیری در اینجا حل‌شده و موضوعی علی‌السویه است و نیاز نیست عضوی را وسط قرار دهیم بلکه شبکه مشارکتی شکل می‌گیرد و موضوعات آن، کاملا متفاوت از شرایط حال حاضر خواهد بود.

  • آقای صمدی! آیا شما در این زمینه، توضیح یا نکته‌ای دارید؟

صمدی: با توجه به فرمایشات قبلی آقای یکتا، تصورم این بود که ما در کشور در حال طراحی شبکه دولایه هستیم که در لایه اول، تمرکز بانک مرکزی بر حوزه فروش عمده است و در لایه دوم، فضای عرضه و توزیع، بر اساس فناوری خاص خودش است اما توضیحات اخیر ایشان، در ترسیم اکوسیستم، معماری یک لایه را برای بنده تداعی کرد. اینکه یک لایه داریم و بانک مرکزی به عنوان صادر کننده CBDC در آن حضور دارد و بقیه یک راه دسترسی هستند و ابزار دسترسی را تامین می‌کنند. بنابراین ما با یک DLT مواجهیم. مثلا با توجه به دستورالعمل اخیر کیف پول، بانک مرکزی یک کیف پول راه‌اندازی و همه را ملزم می‌کند از آن استفاده کنند. البته این کیف پول، مقداری غیر متمرکز است به این معنا که گره‌های اعتبارسنج‌ها هم در اختیار چند سازمان است. تصور بنده از معماری دولایه در CBDC اساسا یک ساختار چندشبکه‌ای است که در لایه فروش عمده بانک مرکزی حضور دارد و CBDC خود را عرضه می‌کند و در لایه توزیع بر اساس ساختار فناورانه هر اکوسیستم دیجیتالی می‌تواند شکل بگیرد. مثلا در چین، تقریبا ۱۴ یا ۱۵ نوع فناوری برای فضای لایه توزیع پیش‌بینی شده و برخی از آنها هیچ ارتباطی با فناوری بلاک‌چین ندارد. در یک تجربه مدیای مشخص مبتنی بر کارت هوشمند پیش‌بینی شده و افراد می‌توانند نسبت به همان رفتاری که برای اسکناس وجود دارد، اقدام کنند. آن رفتار، مشخصا امکان پرداخت فرد به فرد با ویژگی‌های مشخص است. البته فکر می‌کردم در این جلسه، لازم نباشد وارد این مساله شویم و تصورم از فضای دو لایه وجود حداقل چند شبکه‌ در معماری CBDC بود و در فعالیت‌های چند لایه نیز نگاه تعامل‌پذیری بین فضای زیرساخت‌هایی که برای عرضه خدمات CBDC شکل می‌گیرند، راه‌حل‌های استانداردی در دنیا مانند atomic swap و ساختارهای مراکز تبادل غیرمتمرکز وجود دارد. آنها نقطه‌ای هستند که روابط بین چند شبکه و آن فضای متمرکزی را که برای کنترل مبادله و تسویه وجود داشت، تصفیه آنی  می‌کنند. با این شرایط، اصلا آن نگاه دیگر در این فضا وجود ندارد و آن ارزشی که در بین شبکه‌ها منتقل می‌شود، می‌تواند با یکدیگر atomic swap داشته باشند. بنابراین ما می‌توانیم شبکه‌های متفاوتی را بر اساس رگولیشنی که بانک مرکزی در حوزه CBDC تبیین می‌کند، داشته باشیم در این فرایند اتفاقات جذابی مثلا در حوزه اسمارت کانترکت‌ها می‌تواند شکل بگیرد. در فضای CBDC یک قاعد اصلی وجود دارد. کسی که صاحب کلید خصوصی است، صاحب دارایی است؛ یعنی اگر در دنیای اسکناس واقعی، قاعده قبض و اقباض بر مالکیت اسکناس حاکم است، در فضای DLT و CBDC، قاعده مالکیت بر کلید خصوصی دلالت می‌کند بر مالکیت آن CBDC یا هر دارایی دیجیتال که می‌تواند رخ دهد. مبتنی بر همین اصل، توسعه اسمارت کانترکت‌ها در لایه تعامل بین ذینفعان و walletها اتفاق می‌افتد؛ یعنی تعامل بین دو نفر که صاحب دو دارایی دیجیتال هستند. مثلا بنده اسمارت کانترکتی می‌توانم بنویسم که بر اساس آن، دو CBDC ریال به آقای افتاده می‌دهم، در شرایطی که ایشان به بنده دو دقیقه امکان صحبت در رادیو عصر پرداخت می‌دهد. این اسمارت کانترکت با این شرایط در لایه افراد است؛ یعنی افراد، مالک دارایی هستند و گره‌های اعتبارسنج‌ها نمی‌توانند عرضه خدمت اسمارت کانترکت باشند. نکته دیگر، لایه دسترسی است. در شبکه‌های بلاک‌چینی به شکل خاص، CBDCها، لایه دسترسی و wallet که قرار است ابزار دسترسی به شبکه را فراهم کند، بخش عمده‌ای از کارمزدها و سرویس‌ها می‌تواند در لایه wallet خلق شود که پایه آنها همین مالکیت بر کلید خصوصی است. تهدیدها و چالش‌هایی که در این حوزه وجود دارد، می‌تواند به خلق خدمت، تبدیل و این خلق خدمت،  برای ذینفعان آن اکوسیستم، منجر به کارمزد شود. به طور خلاصه، نکته اول این است که تصور شخصی ما در معماری دو لایه، وجود دو سطح شبکه و چندشبکه‌ای بودن است. نکته دوم اینکه اساسا برای اسمارت کانترکت‌ها باید در لایه wallet و دسترسی بین کاربرانی که مالک دارایی هستند، قابلیت توسعه درنظر گرفته شود و حداقل ویژگی‌هایی که از اسکناس متصور هستیم، مانند ویژگی پرداخت برونخط بین فرد دریافت‌کننده و ارسال‌کننده یک دارایی دیجیتال، مستقل از ارتباط‌شان با شبکه بر اساس قواعد آن اسمارت کانترکت‌هابتوانند نسبت به هم انتقال دارایی داشته باشند، بدون اینکه به بلاک‌چین نیاز داشته باشند یا به یک  backendمتصل شوند. اگر این ویژگی‌ها اتفاق بیفتد، به یک CBDC استاندارد نزدیک می‌شویم.

  • آقای یکتا! اگر درباره اظهارات آقای صمدی نظر یا توضیحی دارید، بفرمایید.

یکتا: چون این نکات، بسیار گسترده و برخی از آنها، ملاحظات فنی است و باید در شرایط مناسب، به طور مفصل به آن پرداخته شود، به طور خلاصه، مواردی را عرض می‌کنم. ما در مکانیزم سندباکسی هستیم و در حال طراحی فضایی هستیم که اول و مهم‌تر از همه، شکل جدیدی از پول را طراحی می‌کنیم. الان پول، کارکردهای خود را دارد. ابتدا باید اثرات اقتصادی و انتشار این جنس و شکل از پول و تبعات اقتصادی آن، کاملا روشن شود و سپس انتظار انتفاع گسترده‌تر از آن در فضای اقتصاد دیجیتال داشته باشیم نه اینکه فضای اقتصاد دیجیتال را طراحی کنیم و بعد به اقتصاد کلان کشور به شکل‌های مختلف و با چالش‌های موجود در این حوزه ضربه بزنیم. بنده عرض کردم، معماری دولایه در مکانیزم عرضه است و این عرضه به واسطه بانک‌ها و موسسات مالی – اعتباری انجام می‌شود. موضوعی که آقای صمدی اشاره کردند، بسیار پیچیده است. ما درباره فضای private blockchain و permissioned blockchain صحبت می‌کنیم. اگر در لایه‌ای که قرار است تعامل‌پذیری ایجاد شود، بین دو شبکه بلاک‌چین که یک موضوع فنی است؛ یعنی وقتی به صورت کاربری در ادبیات پژوهشی فناوری دفترکل توزیع شده  بررسی کنید، اینکه atomic swap بین پلتفرم‌های مختلف با معماری‌های مختلف، تست و عملیاتی شده باشد یا موضوع Bridgeها بین DLTها و پلتفرم‌های بلاک‌چینی مختلف، خودش یک چالش فنی است. ما در فضایی صحبت می‌کنیم که این‌گونه تصور می‌شود از ابتدا تا انتها یک پلتفرم بلاک‌چینی را خودش طراحی کرده و چون تمام تکنولوژی طراحی DLT در اختیارش قرار دارد، هر کاری را می-تواند انجام دهد. خیر این‌طور نیست. در فضای DLT، تمام بانک‌های مرکزی، بر روی پلتفرم‌ بلاک‌چینی استاندارد، اعم از public permissioned و private permissioned کار می‌کنند. اکثرا پلتفرم‌ها، اُپن لایسنس و اُپن‌سورس هستند که مطالعات بانک‌های مرکزی بر روی آنها انجام می‌شود. بر این اساس باید محدودیت‌های فنی را هم درنظر گرفت. اینها موضوعات گسترده‌ای است. زمانی که در فضای انتزاعی صحبت می‌کنیم، می‌توانیم حالات مختلف را متصور شویم که بسیار هم جذاب است اما در عمل، چالش‌های فنی یک موضوع است و جالش‌های عملیاتی و اجرایی موضوع دیگری است. بنده با آقای صمدی موافقم. بالاخره در حال طراحی یک CBDC از نوع cash-like هستیم. به قول ایشان باید ویژگی ذاتی dual side offline را داشته باشد اما در عین حال، باید بپذیریم همه‌چیز را به آن شکلی که هست، نمی‌توانیم متصور باشیم و محدودیت‌های فنی را هم باید درنظر بگیریم و از همه مهم‌تر اینکه در فضای سندباکسی هستیم و نیاز است با دیدگاه تعامل‌پذیری به تدریج جلو برویم و آن را به بلوغ برسانیم. در ابتدای قضیه، برخی از این پیچیدگی‌های فنی، می‌تواند کل مختصات اجرایی موضوع را با چالش‌های اجرایی مواجه کند.

  • بحث امنیت و ریسک‌های امنیتی در پول دیجیتال چگونه است؟ هرچند بلاک‌چین، در مقایسه با سایر بسترها، نسبتا امن‌تر است اما در اخبار می‌شنویم که هکرها، فلان صرافی رمزارز را در کسری از ثانیه، خالی و مبالغ زیادی را سرقت کردند. البته این نگرانی‌ها در ابزارهای بانکداری الکترونیک، همین الان هم وجود دارد و همین اتفاقات نیز تا حدودی رخ می‌دهد؛ چه سمت بانک مرکزی و چه سمت بانک‌ها یا کاربر نهایی. ریسک-های امنیتی پول دیجیتال بانک مرکزی، چگونه قرار است مدیریت شود؟

یکتا: اساسا پلتفر‌م‌های تبادل رمزارزی، یک مفهوم کاملا توزیع شده است که چون غایت کریپتوکارنسی، DLT بوده، برای اینکه این مبادله، تسهیل و تسریع شود، مفهوم را کاملا برعکس کردند و این کار را به صورت متمرکز انجام می-دهند. در مجموع، مخاطرات بسیار جدی و گسترده‌ای می‌تواند به پلتفرم‌ها وارد شود. این قبیل مخاطرات در پلتفرم‌های dex (دقیقه ۱:۱۰:۳۹) تا حدی کمرنگ‌تر است یا حداقل این‌قدر جدی نیست که با یک دسترسی، مجموعه زیادی از دارایی‌های رمزارزی پلتفرم در معرض خطر قرار گیرد. با این حال، از دو منظر به CBDC می‌پردازم. یک لایه ارائه خدمت است؛ یعنی آنجا که به کاربر و روی کیف پول وی، CBDC داده شده و قصد دارد از این رمزپول استفاده کند. این امر، مانند هر ابزار پرداخت دیگر، چالش‌های خاص خود را خواهد داشت که بخشی از آن، وابسته به امنیتی است که آن ابزار پرداخت در ذات و پیاده‌سازی خودش دارد. مباحث فنی مانند End-to-end encryption بین آن دیوایس و سرویس‌دهنده‌های لایه‌های مختلفی که در آن شبکه سرویس می‌دهند تا مباحث کاربردی که بخشی از آن وابسته به کاربر است، وجود دارد. درباره این موضوع، رعایت ملاحظات امنیتی مطرح است که با توجه به شیوه‌های متعدد مهندسی اجتماعی، آموزش، بالاترین ویژگی و فرصت را در اختیار تامین‌کنندگان خدمت و سرویس قرار می‌دهد تا این مخاطرات را مدیریت کنند یا لاقل مشتری یا کاربر را در حاشیه امن بیشتری ببرد. ما در زمینه ارائه خدمت، چندان نگرانی نداریم. در همین زمینه، چالش‌های در فضای کارتی در حوزه فراد وجود دارد. مثلا کارتی داریم که تراکنش کارت پرزنت به یک شکل و CARD NOT PRESENT (دقیقه ۱:۱۲:۲۸) به شکل دیگری استفاده می‌شود و همین مکانیزم‌ها موجب مخاطراتی شده است. این موضوع در فضای بازاریابی مبتنی بر کاربر، مقداری کمرنگ‌تر و به شدت، به حفظ ملاحظات امنیتی از سمت کاربر وابسته است اما در فضای DLT، درباره پلتفرمی صحبت می‌کنیم که در ذات خودش و در لایه‌های مختلف آن، تامین امنیت، اهمیت دارد؛ از نقطه‌ای که انتشار اولیه رمزپول یا پول دیجیتال اتفاق می‌افتد تا جایی که فرد با تشریفات لجستیکیِ پشت قضیه، مکانیزم‌های امنیتی و استفاده از امضاهای چند لایه می‌تواند فضای issue را مدیریت کند. بحث اجماع در فضای DLT، یک چالش است. الگوریتم‌هایی که در این فضا استفاده می-شود، باید به نحوی باشد که امکان تبانی یا مواردی از این دست را به حداقل ممکن برساند و از همه مهم‌تر، یک لایه مانیتورینگ و سوپرویژن اضافه کند و در اختیار بانک مرکزی قرار دهد تا اگر قرار شد اتفاقی بیفتد، آن را مدیریت کند. خوشبختانه فضای DLT، به‌گونه‌ای است که اثرات آن را سریع‌تر می‌توان مشاهده کرد. مثلا اگر در شبکه پرداخت فعلی (دقیقه ۱:۱۳:۵۸) در یک بانک، تخلف ناشی از خلق بی‌رویه وجوهات یا هک در لایه‌های بسیار پایین نرم‌افزاری در سطح CORE اتفاق بیفتد، تا وقتی که تبعات و اثرات خود را نشان دهد، زمان می‌برد اما در مورد DLT، چون مکانیزم-های اجماع (دقیقه ۱:۱۴:۲۳) وجود دارد، خیلی سریع‌تر خودش را نشان می‌دهد و ابزارهایی در اختیار راهبر DLT، وجود دارد تا بتواند بلافاصله بعد از شناسایی، اقدامات مقابله‌ای مناسب را انجام دهد. اینها سطوح مختلف در این زمینه است. چون در حال طراحی سازوکارهای عرضه و انتشار اولیه هستیم، سعی کردیم به این موارد بپردازیم اما جنس ملاحظات امنیتی، چندان متفاوت‌تر از آنچه در زیرساخت‌های فنی در لایه‌های مختلف شبکه بانکی تجربه می‌کنیم، نیست. نکته مهم‌تر اینکه DLT، ابزارهایی در اختیار این فضا قرار می‌دهد که با بخش زیادی از تبعات و مخاطرات امنیتی، بتوانیم مدیریت‌شده‌تر برخورد کنیم.

  • چالش‌های قانونی پول دیجیتال، شامل چه مواردی است؟ و چه پیش‌بینی‌هایی در زمینه چالش‌های قانونی انجام شده است؟

صمدی: ابتدا درباره سوال قبلی، یک نکته را اضافه کنم. بزرگ‌ترین چالش در فضای DLT، امنیت مدیریت کلید کاربر است و اینکه کسی که صاحب کلید خصوصی و دارایی است، به چه شکل، کلیدش را  به شکل مناسب حفظ کند و از دست ندهد، چون کسی که کلیدش را از دست می‌دهد، دارایی‌اش را از دست داده است. این نکته در زمینه امنیت فضای DLT، مطرح است و باید ۹۰ درصد تمرکز در حوزه مدیریت کلید خصوصی باشد. چالش‌های فضای حقوقی DLT و متناسب با آن، فضای CBDC، به همین نکته معطوف خواهد شد. امروز در فضای اسکناس، اگر فردی اسکناس خود را گم کند، برخورد بانک یا ATM به فرد این است که اسکناس در اختیار خودش بوده و گم کردن آن تقصیر خود شخص است اما مثلا به کاربری که روی wallet می‌گوییم ۱۰۰ هزار تومان دیجیتال دارد و کلیدش را گم کرده، چه می‌توان گفت؟ واقعا کسی نیست این ۱۰۰ هزار تومان را خلق کند مانند سیستم کارت بانکی نیست که کارت، ابطال و کارت و پین جدید به مشتری داده شود. آیا این موضوع در فضای تعاملی با کاربر ایجاد چالش نمی‌کند؟ متناسب با آن، در همین فضا، احکام قضایی حاصل می‌شود و فرد ناراضی از بانک، شکایت می‌کند که چون کلیدش گم شده، مثلا آن ۱۰۰ هزار تومان را ندارد. قاضی هم در این زمینه صدور رای می‌کند کمااینکه ما در ققنوس، تجربه‌اش را در مورد توکن‌هایی مانند دایموند در خصوص برخی از کاربران داشتیم. لذا فضای مدیریت کلید و حوزه قضایی مهم است. بنابراین حوزه قضایی کشور باید بپذیرد کسی که صاحب کلید است، صاحب دارایی است و  اگر فرد، کلید را گم کند، حتی برای بانک مرکزی که خالق این نوع توکن است، شرایطی ایجاد نمی‌کند که توکن یا CBDC را برای آن کاربر، خلق مجدد کند. نکته بعدی در فضای حقوقی، در حوزه ارث است. فرض کنید اگر کسی فوت کند، در فرایند انحصار وراثت، دستور مسدود شدن حساب داده می‌شود، انحصار ورثه مشخص می‌شود و چون موجودی حساب فرد، در اختیار بانک است، مشخص شده و به ذینفعان پرداخت می‌شود اما درباره فرایند CBDC، به این شکل نخواهد بود؛ یعنی آن CBDC که wallet فرد فوت‌شده است، کسی که به آن کلید دسترسی دارد، مالک آن است. اگر در وصیت‌نامه‌اش، کلید خصوصی‌اش را گذاشته باشد، ذینفعان می‌توانند درباره آن اظهارنظر کنند اما اگر به هر دلیل آن کلید وجود نداشته باشد یا در گوشی همراه باشد که با اثر انگشت و سایر المان‌های امنیتی، محافظت شده، کسی نمی‌تواند به آن دسترسی داشته باشد. بنابراین قوانین حوزه ارث، مبتنی بر این مساله، یک چالش جدی است. مساله بعدی، احکامی است که از سمت دادگاه‌ها صادر می‌شود. مثلا چک فلان فرد برگشت خورده، مساله قضایی دارد و دستور مسدودی حساب وی صادر می‌شود. این دستورها را در حوزه CBDC نمی‌توان اعمال کرد. اگر بخواهیم وارد این حوزه شویم، آن فرایند P2P و DLT که مبنای فعالیت CBDC بوده، با چالش مواجه می‌شود. لذا تسری قاعده قبض و اقباض در عرصه اسکناس در حوزه قضایی، به حوزه قبض و اقباض در عرصه کلید خصوصی شبکه DLT، یک موضوع خیلی جدی است که باید در فرایندهای چالش‌های حقوقی از همین امروز، با حوزه قضایی و قانون‌گذار، وارد بحث شویم و مسائل این حوزه را حل‌وفصل کنیم. چالش بعدی به حوزه کلاهبرداری‌ها یا ابزار مجرمانه‌ای برمی‌گردد که از این حوزه ناشی می‌شود و باید از الان پیش‌بینی شود و ابزارهای پایش و کنترل را لحاظ کنیم، هرچند شاید امروز راه‌حل قطعی درباره آن نداشته باشیم اما می‌توان در مورد آنها فکر کرد. مثلا اگر یک فرایند پولشویی مبتنی بر CBDC، اتفاق بیفتد، چگونه باید منشأ و محل آن پول را شناسایی کرد و مانع چرخش آن پول کثیف در اکوسیستم شد؟ بحث‌هایی مانند تحلیل زنجیره بلوک یا Chain Analysis و موضوعاتی از این قبیل، مسائلی هستند که از امروز باید به فکر آن باشیم. قطعا همان‌گونه که در فضای اسکناس، احتمال وقوع پولشویی وجود دارد، البته در احجام و ابعاد کم، چون سقف دریافت در شعب ۱۵ میلیون تومان است و زمان تحویل نیز محدودیت دارد، این آستانه در حوزه CBDC نیز وجود خواهد داشت و باز هم در همان فضای محدود، احتمال پولشویی وجود دارد. پولشویی که در این حوزه، ممکن است اتفاق بیفتد، احتمال آن، خیلی کم است، چون شفافیت در این عرصه، مانع از آن می‌شود که یک آدم عاقل در این زمینه، از ظرفیت پولشویی استفاده کند. با این حال، حتی اگر قرار باشد یک صدمِ درصد هم این اتفاق بیفتد، باید امکان پایش برای آن هم دیده شود. حوزه Chain Analysis و قابلیت ردیابی فضای DLT، موضوعی بسیار جدی است که حتما در این بخش به عنوان یک فناوری، ابزارهای جدید را هم مطالبه می‌کند. چالش آخر، حوزه حریم خصوصی است. آقای یکتا فرمودند نگاه‌شان در بانک مرکزی، یک شبکه private permissioned است که این نگاه به فضای Centralized نزدیک است اما اگر در فضای CBDC چند لایه قرار گرفتیم که می‌تواند بر اساس شرایطی حتی wrapped token، مبتنی بر توکن ریال ایجاد شود، آن wrapped token می‌تواند مسائل مربوط به حوزه حریم خصوصی ایجاد کند. اگر ساختار شبکه، چند لایه و چند شبکه‌ای شود، مسائل حریم خصوصی، نکات جدی در پی خواهد داشت که برای حل مسائل و پیش‌بینی راهکارهای فنی در این عرصه، باید ابزار، قانون و چارچوب‌های اجرایی مناسب پیش‌بینی شود.

یکتا: این موارد، یعنی بحث توقیف، مدیریت کلید خصوصی کاربران و حتی پولشویی، چالش‌های بسیار جدی هستند. ما سعی کردیم در فضای طراحی رمزپول بانک مرکزی به سمتی برویم که بتوانیم این موارد را مدیریت کنیم. این موارد، مشکلات بسیار جدی در فضای مابه‌ازای اجرایی‌شده CBDCها که فضای کریپتوکارنسی‌هاست، وجود دارد. اگر کسی کلید خصوصی کیف پول بیت‌کوین خود را گم کند، هیچ‌وقت به آن دسترسی ندارد. اینکه این انتظار را داشته باشیم که دستگاه قضایی و مجموعه قانون‌گذاری کشور بپذیرند ما با یک فضای DLT مواجه هستیم و ماهیت و ذات این فضا این است که اگر کلید خصوصی آن گم شود، دیگر امکان دسترسی نیست، قابل پذیرش نیست. چالش‌های اجتماعی آن به حدی جدی است که فضای قانون‌گذاری آن، قطعا اجازه تبلور این مفهوم را در جامعه نمی‌دهد. البته کار درستی هم هست. همه بانک‌های مرکزی این کار را کردند. از فضای کاملا غیرمتمرکز، مقداری وارد فضای متمرکز شدند و طراحی CBDCها به شکل متمرکز انجام می‌شود؛ یعنی مدیریت آن متمرکز است و آن مکانیزم‌های غیرمتمرکز مبتنی بر تراستی که ما در فضای مابه‌ازای آن در بسترهای بلاک‌چینی عمومی و permissionless می‌بینیم، به دلیل همین ملاحظات قانونی وجود ندارد. سمیناری در سال گذشته توسط imf با حضور بانک‌های مرکزی مختلف، برگزار و تقریبا همین مسائل، توسط ۲۵ بانک مرکزی بررسی شد. تنها راهکار جمع‌بندی‌شده در سمینار این بود که با یک مکانیزم Burning (دقیقه ۱:۲۵:۱۵) یعنی بین DLT متمرکز و فضایی که کاربر می‌خواهد به آن دسترسی پیدا کند، یک لایه سرویس level ارائه می‌شود که در این لایه، یک‌سری کنترل‌ها اعمال خواهد شد. مثلا اگر کاربری قرار است از کیف پول خود استفاده کند، آن کیف پول از لایه سرویس level عبور می‌کند تا به DLT برسد و آنجا مسیرهای کنترل‌هایی از این قبیل وجود دارد تا اگر با این موضوع مواجه شدند که کاربری، فوت کرده و چالش‌های عدم دسترسی به آن اکانت باید اعمال شود، از همین لایه سرویس level میانی جلوی دسترسی به محتوای آن کیف پول و مابه‌ازایی که در DLT برایش نگهداری شده، گرفته شود و طی تشریفات قانونی ناظر بر آن، توکن‌های مربوطه بسوزد. قطعا از نظر ترمینولوژی و ملاحظات فنی DLT، آن توکن‌ها، هیچ‌وقت قابل دسترس نخواهد بود. البته ما نمی‌توانیم آنها را از شبکه پاک کنیم و کیف پول تا ابد باقی خواهد ماند اما لایه دسترسی به آن را مسدود می‌کنیم. این، یک روش کنترلی است تا بتوانیم بخش زیادی از این موارد و علاوه بر آن، مسائلی از جمله مکانیزم‌های توقیف را مدیریت کنیم؛ یعنی هروقت قرار است فرد به کیف پول دسترسی داشته باشد، اگر حکم قضایی صادر شد، باید مکانیزمی اعمال شود تا شخص نتواند به کیف پول دسترسی داشته باشد. درباره موضوع پولشویی نیز باید عرض کنم وقتی ما در فضایanonymity هستیم، این موضوع، بسیار جدی می‌شود. مثال می‌زنم. ما در فضای رمزارزهایی(۱:۲۷:۰۸) مانند بیت‌کوین، anonymity کامل داریم. برای داشتن یک کیف پول رمزارزی و کلید خصوصی آن، هیچ احراز هویتی لازم نیست. البته اینکه در قالب یک پلتفرم، احراز هویت صورت می‌گیرد، موضوع دیگری است اما برای استفاده از شبکه بیت‌کوین و استفاده از کیف پول، فی‌‌نفسه از نظر تکنیکال نیازی به KYC نیست. فضای متمرکزی که ما برای CBDCها طراحی می‌کنیم، یکی از المان-های طراحی است که پارامترِ گیت KYC چگونه تنظیم شود. آیا کاملا CBDC را ناشناس طراحی کنیم؟ یعنی برای اینکه یک نفر CBDC شما را داشته باشد و کیف پولش را فعال کند، نیازی به هیچ لایه‌ای از احراز هویت ندارد یا اینکه کاملا شفافیت و امنیت وجود داشته باشد و کاربر برای دسترسی به آن کیف پول، احراز هویت قوی داشته باشد تا بتواند یک کیف پول در فضای DLT(1:28:20) را فعال‌سازی کند. نحوه تنظیم این پارامتر، نه تنها روی مکانیزم پولشویی اثر می‌گذارد بلکه بر روی کارکرد اقتصادی آن هم تاثیرگذار است. زمانی که این پارامتر به سمت احراز هویت قوی سوق داده می‌شود، عملا یک CBDC از نوع deposit-like طراحی می‌شود؛ یعنی کارکردهای CBDC مشابه حساب بانکی می‌شود، چون در آنجا هم همین احراز هویت قوی صورت می‌گیرد. اگر طراحی به نحوی باشد که گمنامی کامل داشته باشید، CBDC کارکرد cashlike پیدا می‌کند. حالا چگونه آن را با ملاحظات قانونی و مقرراتی انطباق دهیم؟ الان ملاحظات خاصی داریم مبنی بر اینکه بر اساس آیین‌نامه اجرایی ماده ۱۴ الحاقیه قانون مبارزه با پولشویی، نقل و انتقال مالی بر روی تمام تراکنش‌های بانکی باید با کنترل‌های احراز هویت انجام شود و تولیدات یا محصولات‌مان را باید بر اساس این قوانین و مقررات، طراحی کنیم. آنچه ما طراحی کردیم، این است که باید احراز هویت داشته باشد و حدی از احراز هویت مدنظر است. برای آنکه از لایه سرویس هم عبور کند، از زیرساخت‌های کنترلی مانند سامانه نهاب استفاده خواهیم کرد تا کیف پول اشخاص را به هویت آنها در شبکه بانکی find?متصل(دقیقه ۱:۲۹:۵۰) کنیم. این امر، تا حد زیادی ملاحظات پولشویی را برطرف می‌کند؛ یعنی ریسکی که ناشناس بودن می‌تواند برای به‌کارگیری در فضای پولشویی ایجاد کند، تعدیل می‌کند و قطعا موضوعاتی مانند Chain Analysis (تحلیل زنجیره) (دقیقه ۱:۳۰:۱۱) در گام‌های بعدی مطرح می‌شود؛ البته نه به این شکل که در فضای عمومی در شبکه‌های بلاک‌چینی مطرح است، بلکه با مختصات کامل و متفاوت، مدنظر است. وقتی برای کیف پول، KYC می‌گذاریم، تا حدی از هدف‌مان که قرار بوده، cashlike طراحی کنیم، دور می‌شویم. در اینجا ابزارهای دیگری که درخصوص سایر شیوه‌های پرداخت و مکانیزم‌های کنترل آنها در اختیار بانک مرکزی است، به کمک می‌آید تا بتوانیم جذابیت را برای مشتریان بیشتر کنیم. ما CBDC طراحی کردیم که ممکن است ذاتا cashlike نباشد چون احراز هویت لازم ندارد، این امر، مقداری از مقبولیت و جذابیت کم می‌کند، پس با ابزارهای دیگر سعی می‌کنیم جذابیت این سمت را افزایش دهیم. در این زمینه، مکانیزم‌های کارمزدی و موارد دیگر نیز می‌تواند برای اعمال بر روی آن ابزارها و به عنوان مشوق، وجود داشته باشد.

  • برگردیم به بحث هوشمندسازی توکن‌ها. با توجه به اینکه پول دیجیتال امکان هوشمندسازی دارد و می-توانیم توکن‌ها را برنامه‌پذیر کرده و آنها را در قراردادهای هوشمند نیز قابل استفاده کنیم، فکر می‌کنید آیا این روش در کشور ما، در وضعیت کنونی کاربرد دارد؟ اگر پاسخ، مثبت است، این قابلیت استفاده در کجا وجود دارد؟

صمدی: حتما کاربرد دارد. همان‌طور که قبلا عرض کردم CBDCها می‌توانند در خلق اکوسیستم‌های DeFi محلی مبتنی بر ارزهای محلی، پایه و محرک اصلی باشند. در فضای محدود و نامنظم کریپتو، ساختارهای متعدد DeFi را تجربه کردیم از جمله پلتفرم‌های وام‌دهی فرد به فرد، بیمه فرد به فرد و مبادلات غیرمتمرکز. اینها مواردی هستند که محصول فرایند غیرمتمرکزسازی است و اگر به سمت CBDC با فرایندهای استاندارد برویم، حتما اکوسیستم‌های DeFi مبتنی بر آن شکل می‌گیرد مانند اینکه مردم در حد خرد بتوانند صندوق‌های قرض‌الحسنه خانوادگی راه‌اندازی کنند و با جمع‌آوری پول، آن را در قالب قرارداد هوشمند به دیگری قرض بدهند. در این چارچوب قابل استفاده است. در حوزه خرد، سقف‌هایی که برای CBDC لحاظ می‌کنیم، سقف‌هایی است که در حوزه اسکناس رعایت می‌شود و نمی‌توان حجم بزرگی را در فضای DeFi متصور بود اما با این حال، حتما مجموعه کاربردهای DeFi مبتنی بر CBDC می‌تواند شکل بگیرد. نکته بعدی اینکه در اکوسیستم‌های دیجیتالی، CBDC ریال می‌تواند به عنوان ابزار تسویه قرار گیرد. مثلا اگر برات و سفته دیجیتالی داشته باشیم، در فرایند تسویه آن در سررسید موعد، بر اساس قواعد تعریف‌شده در برات و سفته، ابزار تسویه می‌تواند CBDC باشد، به جای آنکه به فرایند مبتنی بر حساب سوق داده شود. بر این اساس، ارزش این سمت، به ذینفع برات یا سفته منتقل می‌شود. در حوزه خرید ابزارهای نوآورانه، هیچ محدودیتی وجود ندارد. مثلا اینکه فرد، اسمارت کانترکتی در حوزه ارث در زمان فوتش بنویسد، از وب‌سرویسی از ثبت احوال وضعیت  حیات استعلام شود و بعد فرد بگوید در صورت فوت، موجودی حساب وی، با این شرایط، توزیع شود. بنابراین از موضوعات ساده ابتدایی مانند این مورد، می‌توان صحبت کرد تا فرایندهای پیچیده‌تری که در حوزه اسناد تجاری دجیتیال و حتی فرایندهای B2B و B2C، برات سفته و اسناد اداری دیجیتال برای استفاده از ظرفیت CBDC وجود دارد و در عین حال، ظرفیت‌های DeFi را نیز دارد. درباره عرایض قبلی این نکته را مطرح کنم که در برابر همه چالش‌هایی که در فضای CBDC و DLT وجود دارد، اگر به دنبال راه‌حل هستیم، باید به دنبال راه‌حل‌های غیرمتمرکز باشیم زیرا راه‌حل‌های متمرکز در مواجهه با پدیده غیرمتمرکز قطعا ناکارآمد هستند. مثال می‌زنم. اگر کلید فرد گم شود، چه باید کرد؟ در این رابطه، ابزارهای بکاپ‌گیری و موضوعات دیگر پیشنهاد می‌شود اما اگر بتوانیم اکانت فرد را چند امضایی کنیم و یک فرد مطئمن مثل بانکی به عنوان دارنده کلید و حساب فرد ظاهر شود، در این صورت، چنانچه فرد، کلیدش را گم کند، آن فرد مطئمن مثل بانکی می‌تواند کلید کاربر را تعویض نماید و فقدان کلید، پوشش داده می-شود. ما برای چالش‌ها باید به دنبال راه‌حل‌های غیرمتمرکز باشیم و راه‌حل‌های متمرکز و ایجاد یک لایه mediation در فرایند تعاملی با DLT حتما با شکست مواجه می‌شود که مثال‌های متعددی در این زمینه، قابل ذکر است. لذا خواهش من از بانک مرکزی و جناب یکتا این است که اگر به دنبال راه‌حلی برای پاسخ به این چالش‌ها هستند، مبتنی بر ظرفیت‌های غیرمتمرکز و DLT فکر کنیم. برای همه این چالش‌ها در ابعاد حقوقی، می‌توان راه‌حل‌های غیرمتمرکز پیدا کرد. خواهشم این است به خاطر اینکه این چالش‌ها وجود دارد، دوباره سیستم غیرمتمرکزی که طراحی شده، متمرکز کنیم.

  • جناب یکتا! اگر جنابعالی هم در زمینه هوشمندسازی پول دیجیتال، نکاتی مدنظر دارید، بفرمایید.

یکتا: واقعیت این است که در بحث هوشمندسازی و اسمارت کانترکت‌ها، تصور آن فضایی که قرار است به آن برسیم، کار راحتی نیست، زیرا فرصت‌های متعدد و متنوعی از حیث توسعه بیزینس‌مدل‌های جدید اعم از سطح بانک‌ها یا فضای کسب‌وکار و یا فرصتی که بانک‌ها می‌توانند در اختیار فضای کسب‌وکار قرار دهند و حتی فازهای توسعه‌ای بعد از آن، وجود دارد. ان‌شاءالله بتوانیم فرایندهای ابتدایی پس از انتشار را با موفقیت بگذرانیم، فضای رمزپول در کشور و به-کارگیری آن تثبیت و ملاحظات اقتصادی و ابزارهای تنظیم سیاست پولی کاملا شفاف شود. اینها فقط چالش‌های بانک مرکزی ایران نیست، بلکه در سطح دنیا نیز چالش‌ها و علامت‌های سوال بسیار بزرگی است. با تورق در مستندات موجود، کاملا روشن می‌شود که دنیا در حال حرکت به این سمت است اما این فضا برای دنیا، کاملا شفاف نیست. اینکه قرار است به چه نقطه‌ای برسیم و چه فرصت‌های ایجاد می‌کند و بخواهیم ابر خیال برای آن به تصویر بکشیم، کار سختی است. آقای صمدی درباره انواع مختلف اسمارت کانترکت در لایه‌های مختلف که قابل توسعه است، مثال‌های خوبی زدند. هدف ما این است که این بستر زمانی که به مرحله بهره‌برداری می‌رسد، بتواند حداقل‌هایی که مدنظر بوده و برای آن برنامه‌ریزی کرده بودیم، تامین کند. نکته بسیار مهم دیگر اینکه در کنار تامین نیازمندی و بسترسازی که برای توسعه اسمارت کانترکت‌‌ها ایجاد می‌کند، مخاطره و چالش جدی در این فضا ایجاد نکند. در زمینه بحث اسمارت کانترکت و مستقر کردن در شبکه، ابزارهایی در اختیار کسی که قرار است این کار را انجام دهد، قرار داده می‌شود و این امر، می‌تواند شمشیر دو لبه باشد و کانترکتی را ایجاد کند که چالش‌های متعدد اجرایی به همراه داشته باشد و برخی از اینها تبعات و اثرات خود را ممکن است با فاصله زمانی از deploy نشان دهد. بنابراین این ملاحظه، بسیار جدی است که هم نیازمندی مربوط به بسترسازی کاملا رعایت شود و هم این پارامترها و المان‌های طراحی به نحوی در اختیار طراحان اسمارت کانترکت‌ در لایه‌هایی که ما متصور هستیم، قرار گیرد تا مشکل و چالش جدی در عملیات اجرایی ایجاد نکند. در این زمینه باید مقداری به بانک مرکزی حق بدهیم که مشابه سایر بانک‌های مرکزی دنیا، گام‌ها را بسیار دست به عصا و شمرده بردارد. ما در حال طراحی و ارائه شکل جدیدی از پول هستیم. فارغ از ملاحظات تکنیکال و فنی که نسبت به سایر زیرساخت‌های ما، دوچندان قابل ملاحظه است، آنچه در وهله اول برای ما اهمیت دارد، ملاحظات و اثرات اقتصادی است تا در ارائه و عرضه این شکل جدید پول و ابزار پرداخت، دچار چالش‌های اجرایی جدی نشویم. با طراحی‌ای که تا الان داشتیم و تجربه‌های بین‌المللی که دنبال می‌کنیم، به نظر می‌رسد مسیر ما اشتباه نباشد؛ کمااینکه بسیاری از کشورها، آنچه ارائه کرده و تجربه خود را منتشر کرده‌اند، نشان می‌دهد مسیر مشابهی را در حوزه خرد طی می‌کنند. امیدواریم بتوانیم گام‌ها را شمرده برداریم. اینکه شروط ثابت بگذاریم مبنی بر اینکه اگر در فضای DLT اقدامی انجام می‌دهیم، حتما و الزاما، راهکارها در این فضا، غیرمتمرکز یا متمرکز باشد، نسبت به آن نگرانی دارم. فکر می‌کنم بانک مرکزی ایران به عنوان یکی از بانک‌های مرکزی دنیا، باید مقیاس، شرایط و فضای کسب‌وکار خود را نیز لحاظ کرده و متناسب با آن حرکت کند، فرصت استفاده از تجارب سایر بانک‌های مرکزی، مجامع و مکاتب بین‌المللی را از دست ندهد و نیم‌نگاهی به تجارب سایر کشورها داشته باشد تا به مسیری که تجربه شده و موفق نشده، وارد نشود و آن را طی نکند.

  • چنانچه جمع‌بندی و نکته پایانی از مباحث مطرح‌شده، مدنظر دارید، بفرمایید.

صمدی: در ابتدا از دوستان بانک مرکزی تشکر می‌کنم که به ضرورت CBDC به عنوان یکی از اجزای تحول دیجیتال و غیرقابل انکارِ اقتصاد دیجیتال پرداخته‌اند و این جسارت و جرات را داشته‌اند تا مراحل قانون‌گذاری و فرایندهای داخلی بانک مرکزی را طی کنند و به نقطه قابل عرضه از محصول برسند. دوستان، مطالعات مفصلی داشته‌اند و کارهای کارشناسی متعددی در این حوزه انجام داده‌اند. امیدوارم زودتر شاهد خروجی‌های ملموس این اتفاقات باشیم. در این زمینه، دو خواهش از بانک مرکزی دارم. اول اینکه در این فرایند، نگاه به استانداردهای مشخص و تجربه‌های موفق در دنیا باشد. اگر نمی‌خواهیم خیلی نوآور، پیشتاز و لیدر باشیم، حداقل به الگوهای موفق تجربه‌شده پایبند باشیم. دوم اینکه اساسا در فرایند مورد استقبال قرار گرفتن CBDC در کشور و قدرت ابراء این شکل جدید از پول، به مزیت‌هایی که برای این محصول ارائه می‌کنیم وvalue proposition که این محصول دارد، حتما به خلق یک اکوسیستم در این فرایند توجه کنیم. برای اینکه این اکوسیستم شکل بگیرد و community در فرایند این اکوسیستم‌سازی دور آن جمع شوند، نیازمند این است که مسیری را با هم طی کنیم و این مسیر، چیزی نیست جز اینکه بانک مرکزی، حتی اگر دو گام جلوتر را می‌داند، به شکل شفاف، نقشه راهی را در فضای عمومی به اشتراک بگذارد تا فعالان این حوزه بتوانند درباره اکوسیستم‌سازی، خلق محصول جدید و توسعه محصول نوآورانه فکر کنند. این اتفاق، مبتنی بر اطلاع‌رسانی و افشای نقشه راه حتما می‌تواند شکل بگیرد و اگر رخ دهد، بانک مرکزی خواهد دید چالش‌هایی که نگران آن است، با کمک مشتاقانه دوستان و فعالان این عرصه همراه خواهد شد و این عزیزان، راهکار ارائه می‌دهند و برای توسعه این محصول جذاب در فضای تحول اقتصادی کشور مشارکت می‌کنند. امیدوارم در این حوزه، شاهد محصولات جذاب و قابل استفاده باشیم.

یکتا: گارد بانک مرکزی در این فضا بسته نبوده و آنجایی که احساس کردیم می‌توانیم از نظرات دوستان استفاده کنیم، حتما استفاده کرده‌ایم. به هر حال، باید مقداری از گام‌های اولیه طی شود، به نقطه ثبات برسیم و اجازه‌های قانونی را از نهادهای مربوطه که یکی از آنها شورای پول و اعتبار است، اخذ کنیم. به محض اخذ مجوز و سپری کردن حداقل الزاماتی که برای نهایی شدن مجوز بانک مرکزی در این حوزه، مدنظر است، قطعا از نظرات بانک‌ها و فعالان این عرصه استفاده خواهد شد. در حال حاضر یکی از ملاحظات ما این است که کارگروهی از بانک‌ها و ذینفعان این حوزه تشکیل شود تا در طراحی لایه‌های مختلف سرویس‌های موردنیاز، نظرات عزیزان دریافت شود و حتما یکی از مسیرهایی است که مدنظر خواهد بود و دنبال می‌شود. همچنین باید از همکارانم در بانک مرکزی تشکر کنم چون بیش از دو سال و نیم است که در حوزه رمزپول فعالیت می‌کنند و در این مسیر، مجموعه مدیریتی در سطح کلان، نگاه مثبتی به این موضوع داشته‌اند از جمله معاونت فناوری‌های نوین بانک مرکزی، پیگیر موضوع بودند تا به خاطر اهمیت آن در بسترسازی اقتصاد دیجیتال، هرچه سریع‌تر عملیاتی شود. ضمنا یک حوزه به شدت درگیر این موضوع، یعنی حوزه ریالی و نشر و دبیرکل بانک مرکزی که در این زمینه، نظرات و پیگیری‌های جدی داشتند، قابل تقدیر هستند. امیدواریم بتوانیم آنچه شایسته کشور و فضای کسب‌وکار است، عملیاتی کنیم. خوشبختانه در این زمینه، طی ماه‌های گذشته، تلاش‌ها، سرعت خوبی داشته است. همچنین از پنل‌ها و مسیرهای مختلف، از نظرات خبرگان موضوع استقبال می‌کنیم

  • بنده هم از آقای محرمیان، معاونت فناوری‌های نوین بانک مرکزی تشکر می‌کنم که همراهی کردند تا آقای یکتا در این میزگرد حضور داشته باشند. ما دو موضوع دیگر هم در دستورکار داریم. موضوع اول، کیف پول الکترونیک است که در حال حاضر از آن به عنوان کیف پول دیجیتال نام می‌برند. به نظر می‌رسد در روزهای اخیر، سوئیچ تعامل‌پذیری کیف پول‌ها آغاز به کار کرده و امیدواریم در هفته‌های آینده به این موضوع بپردازیم. موضوع دوم، لن‌تک است. با بررسی‌هایی که انجام دادیم، دوستان فعال در این حوزه، مرزهای ربا را در کشور جابه‌جا کرده‌اند و اتفاقاتی در حال رخ دادن است! تعجب می‌کنم چرا نهادهای نظارتی تا کنون برخورد نکرده‌اند. از آقای محرمیان قول گرفته‌ایم در هر دو برنامه، از دوستان بانک مرکزی، نمایندگانی را داشته باشیم. بعد از اینکه تکلیف رئیس کل جدید بانک مرکزی، طی هفته‌های آینده مشخص شد، امیدواریم در خدمت آقای محرمیان هم باشیم.
حس شما نسبت به این خبر چیست؟
دوستش دارم
0%
علاقه‌مندم
0%
نظری ندارم
0%
شگفت زدم
0%
ازش متنفرم
0%
غمگینم
0%
خوشحالم
0%
درباره نویسنده
علی اصغر افتاده

ارسال یک نظر