در حال خواندن
توسعه بانکداری دیجیتال، نیازمند دیجیتالی شدن خارج از بانک‌هاست
0

توسعه بانکداری دیجیتال، نیازمند دیجیتالی شدن خارج از بانک‌هاست

نویسنده:  علی اصغر افتاده1401-08-23

خلاصه مدیرتی: از سال ۱۳۹۸، اخبار مختلفی از بانک‌ها مبنی بر آماده‌سازی نقشه راه تحول دیجیتال، پلتفرم‌ها و زیرساخت‌های بانکداری دیجیتال یا انجام اقداماتی مانند ایجاد نئوبانک‌ها، کاهش شعب و انجام فرایندهای بیشتر به صورت غیرحضوری تا به امروز، منتشر شد. با این حال، برخلاف سال‌های پیش که صدای تحول دیجیتال، اقتصاد هوشمند و بانکداری دیجیتال شنیده می‌شد، امسال این عطش فروکش کرده است.

همه اینها، اتفاقات قابل‌توجه در مسیر حرکت به سمت بانکداری دیجیتال در کشور است اما نباید آن را معادل خودِ بانکداری دیجیتال دانست. نباید به این اشتباه دچار شد که برای مثال ایجاد شعب مجازی و نئوبانک‌ها، به منزله اتمام کار بانکداری دیجیتال است، بلکه این اقدامات، صرفا برداشتن گامی در این مسیر است.

اینکه الان کجای بانکداری دیجیتال ایستاده‌ایم، اینکه بلاتکلیف بودن حاکمیت داده تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، اینکه آیا باید همچنان منتظر دولت برای حل مشکلات این حوزه ماند و اینکه نقشه رگولاتوری و فین‌تک‌ها در نیل به اهداف این حوزه چیست، از موضوعات مهم در حوزه بانکداری دیجیتال هستند.

در اولین برنامه تصویری اقتصاد مدرن با همکاری نلویزیون اینترنتی آیو (یکصد و دهمین میزگرد تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال) که ۱۴ مردادماه ۱۴۰۱ با موضوع «بانکداری دیجیتال؛ از حرف تا عمل ۲» برگزار شد، مرتضی ترک‌تبریزی، نایب رئیس هیئت‌مدیره بانک تجارت و شهاب جوانمردی، مدیرعامل هلدینگ فناپ، درباره چالش‌ها و راهکارهای نیل به بانکداری دیجیتال بحث و تبادل‌نظر کردند. پیش از این، میزگرد اول درباره بانکداری دیجیتال؛ از حرف تا عمل برگزار شده بود. خلاصه این گفت‌وگو، پیش‌روی شماست.

  • هنوز به بانکداری دیجیتال نرسیده‌ایم

ترک‌تبریزی: سال ۱۳۷۱، بخش آی‌تی بانک‌ها، اداره حسابگری نام داشت. کار این اداره، تایپ و پرینت اسنادی بود که در قسمت عملیات بانک، بخش شعب انجام می‌شد. به مرور نام این قسمت اداره کل خدمات کامپیوتری یا رایانه‌ای شد و از اوایل دهه ۱۳۸۰، بخش آ‌ی‌تی داشتیم. البته تعاریف آن موقع، خیلی متفاوت بود و به تدریج بسیاری از کارها در قالب آی‌تی شکل گرفت.

در دهه ۱۳۸۰، بانکداری الکترونیک و به مرور بانکداری آنلاین و مجازی، مطرح شد اما در چند سال اخیر، بانکداری دیجیتال و سرویس‌های دیجیتالی ترند شده است. می‌توان درباره اینکه در کشور، بانکداری دیجیتال یا بانک دیجیتال داریم یا نداریم، صحبت کرد ولی قبل از آن، باید گفت بانک دیجیتال، بانکی است که با لایسنس بانکداری، می‌تواند تمام خدمات دیجیتالی را به مشتریان خاص بدهد. در دنیا هم این‌طور نیست که بانک دیجیتالی به همه مشتریان بانک سنتی نیز سرویس بدهد. الان روی بعضی اپلیکیشنی که امضا، احراز، سفته و برات از نوع الکترونیک داریم، سرویس‌ دیجیتالی می‌دهیم اما اینکه با این سرویس دیجیتالی بگوییم بانک دیجیتال داریم، درست نیست. بطن و قلب بانک دیجیتال، فین‌تک و جابه‌جایی دیتاست و اینکه اصلا مراجعه مشتری به بانک انجام نشود. بانک دیجیتال، چند وجه دارد مانند امضا، احراز، فین‌تک، رگ‌تک و ریسک. ما در بسیاری از حوزه‌ها، هنوز به بانکداری دیجیتال نرسیده‌ایم.

همچنین تعریف نئوبانک به عنوان یک بانک دیجیتال که در کنار خود بانک تاسیس می‌کند، خطاست. نئوبانک در صنعت قرار دارد؛ صنعتی که خدمات دیجیتالی می‌دهد. بانک‌هایی که مدعی نئوبانک هستند با یک لایسنس و بانک جدا سرویس می‌دهند. نئوبانک باید در صنعت باشد نه در داخل بانک و شراکت با یک بانک. اوایل سال‌ ۱۳۹۰ که سوپر اپلیکیشن‌ها در کشور در حال اوج گرفتن بود، مباحث بانکداری اجتماعی یعنی در یک اپلیکیشن، سرویس‌های متعدد مطرح شد که بعضی‌ها به آن سوئیت می‌گفتند. یعنی سوئیتی که در آن امکانات مختلف در کنار بانکداری، به مشتری ارائه شود یا همان مشعوف کردن مشتری. بانکداری دیجیتال، مشتری را مشعوف می‌‌کند، زیرا در کنار سرویس‌های بانکی، یک‌سری سرویس‌های ارزش افزوده به مشتری داده می‌شود که از اپلیکیشن بانک خارج شود. بانک دیجیتال، ساختاری است که اپلیکیشن، یکی از پازل‌های آن است و دیتا، فین‌تک و…‌ پازل‌های دیگر آن. همه این ساختار، بانک دیجیتال و نئوبانک نام دارد. اینکه فقط یک سرویس راه‌اندازی و کاریکاتوری از دو سه سرویس درست کنیم، بانک دیجیتال نیست. این، سرویس دیجیتالی، خوب است و مشتری خاص خود را دارد و بانک هم در حال کار است اما این، نه نئوبانک است و نه بانک دیجیتال.

  • انگشت اتهام صرف به سمت بانک‌ها نباشد

جوانمردی: وقتی اتفاقی نیفتاده و قرار است آن را ترسیم و تبیین کنیم، سخت است. کلمه دیجیتال، اصولا یک باور غلط را منتقل کرده است و مشابهت‌انگاری بین دیجیتال، الکترونیک، مجازی و… از همین باور نادرست نشأت می‌گیرد. مهم‌ترین اتفاق در مفهوم دیجیتالی شدن، تغییر مدل کسب‌وکار، بر مبنای مشتری‌محوری و داده‌محوری است. موضوع بهبود خدمات بانکداری با توجه به امکانات و شرایط موجود و به‌روزرسانی خدمات می‌تواند پله‌ توسعه دیجیتالی شدن باشد اما قطعا دیجیتالی کردن بانک و نئوبانک نیست و همان بهینه‌سازی است.

یکی از بروز و ظهورهای جدی بانک دیجیتال، این است که خدمت بانکی را همیشه جفت‌شده با تقاضای دیگر بگیریم. درباره اینکه چقدر تکنولوژی‌‌هایی مانند بیگ‌دیتا، هوش مصنوعی، بلاک‌چین و… در آن موثر است، باید گفت حتما در حوزه کسب‌وکار بانک، بسیار موثر است اما تکنولوژی، لزوما درایور موضوع نیست بلکه درایور، تفکر کسب‌وکاری است و اینکه چطور به مشتریان جدید یا دسته‌بندی جدید مشتریان، بر مبنای نیازسنجی، یک خدمت متمایز بدهیم که نیاز به مراجعه به بانک نباشد. واقعا اینکه الان ۳۴ بانک در کشور داریم که همگی شبیه همدیگر هستند، نکته درستی است. هنوز در بانک‌های ما، تفکیک راهبردی و تفکیک مدل‌های کسب‌وکاری دیجیتالی، ظهور پیدا نکرده است. اینکه بانک‌ها، با توجه به راهبردشان، حتی برای گروه‌های کوچک عامل تغییر سبک زندگی شوند، رخ نداده است. امیدوارم برنامه شماره ۳ در این زمینه با فاصله ۳ سال، منجر به این موضوع نشود که دوباره این گفت‌وگوها را تکرار کنیم!

ما با جامعه‌ای طرف هستیم که رگولاتور نیز در زمینه ورود به اقتصاد، قیمت‌گذاری، فراهم‌سازی شرایط بازار و حتی اولویت بانک‌ها، در سمت مخاطب و حتی در سمت تامین‌کنندگان خدمات، مشکل دارد. این‌طور نیست که انگشت اتهام را صرفا به سمت بانک‌ها دراز کنیم. ما هنوز به مفاهمه بین ذینفعان درخصوص تحول دیجیتال نرسیده‌ایم و تصویر واحدی از آن نداریم. به همین دلیل فکر می‌کنیم با یک دستور، این کار، امکان‌پذیر است یا اینکه تصور می‌کنیم اگر تعداد زیادی محصولِ های‌تک، تولید یا درباره آن صحبت کنیم، این تقاضا حتما در بازار ایجاد می‌شود. همچنین مشتری فکر می‌کند چون در کشور ما، خیلی از موضوعات، رایگان بوده یا فشار اقتصادی وجود دارد، لااقل بانک‌ها که پول زیادی در آنها وجود دارد، باید خدمات رایگان بدهند و کارمزد نگیرند. تغییر و تحول، باید ذهنی شروع شود وگرنه حتی اگر آمادگی بانک‌ها صددرصد باشد، قدم‌های زیادی طی نخواهیم کرد.

  • بانک دیجیتال، نیازمند دیجیتالی شدن خارج از بانک

ترکتبریزی: با توجه به هزینه‌های بانکداری دیجیتال یا سرویس‌های بانکی که با نرم‌افزارهای موبایلی داده می‌شود، آن‌قدر هزینه از مشتری گرفته نمی‌شود. سیستم‌های بانکی، سرویس‌های متعدد بدون انقطاع  و با SLA بالا ارائه می‌کنند، با این حال، ااز سوی رگولاتور به شدت رگوله می‌شود. در برخی حوزه‌ها مانند کارمزد، بعضا معتقدند سودده هستیم، چون پول پیامک می‌گیریم اما به این فکر نمی‌کنند که هزینه سرور، خط ارتباطی، دیتاسنتر، منابع انسانی و… تا زمانی که خرید، انجام و پیامک، ارسال می‌شود، نیز وجود دارد.. در این حوزه، یکی از ماژول‌های لازم در بانک‌ها اتفاقا درآمدزایی است. اگر نتوانیم درآمدزایی کنیم، هیچ‌کس برای پروایدر شدن سراغ بانکداری دیجیتال نمی‌رود. ما باید به جایی برسیم که قلب بانکداری دیجیتال که فین‌تک است، با API که از بانک می‌گیرد، سرویس بدهد و پول آن را هم در بیاورد. با مدل کارمزد فعلی، هیچ‌کس علاقه‌مند به سرویس‌های پولی نخواهد بود.

جوانمردی: آنکه سرویس می‌گیرد، بابت آن سرویس باید شارژ شود. اگر روزی بانک مرکزی، هزینه‌های ورشکستگی یک موسسه مالی اعتباری را می‌دهد و خسارت را جبران می‌کند، از جیب مردم برمی‌دارد که عادلانه نیست. نظام بانکی ما با نرخ‌هایی که در کارمزد و سپرده و تسهیلات به بانک‌ها الزام می‌کند، قطعا زیان‌ده است.

ما باید به سمت کارمزدمحوری برویم و اگر هرکس خدمت متمایزی مدنظر دارد، هزینه آن را پرداخت کند و متناسب با آن با SLA مناسب، سرویس بگیرد. در حوزه خدمت کارت به کارت، فارغ از اینکه در دنیا، خوب است یا خیر، چقدر زیرساخت، نرم‌افزار و سرمایه‌های انسانی درگیر هستند تا این خدمت ارائه شود. حالا بانک مبدأ و مقصد، چقدر عایدی دارد و رگولاتور چقدر؟! الان نظام کارمزد بسیاری از موضوعات، خنده‌دار است. مثلا برای صدور کارت فیزیکی، قیمت‌گذاری‌ای می‌شود که فقط قیمت تامین پلاستیک کارت، بیشتر از قیمت مشخص‌شده است. هرچقدر نظام بانکی، نظام پرداخت و بازیگران فعلی را تضعیف کنیم، احتمال اینکه روزی یک فین‌تک، خدمت متمایزی ارائه دهد، پایین می‌آید.

ترکتبریزی: بانک دیجیتال یا سرویس دیجیتال، نیاز به دیجیتالی شدن خارج از بانک دارد. بنابراین راهنمایی و رانندگی، املاک، دادگستری و… هم باید دیجیتال شود. دیتامحوری و با دیتا تصمیم گرفتن باید رایج شود. به نظرم اینها نیاز به بلوغ دارد و ما باید این مسیر را طی کنیم. البته به کندی این مسیر را می‌گذرانیم، چون نیروهای پیش‌برنده چندانی در این زمینه که سازمان‌های ما با دیتا کار و فکر کنند، وجود ندارد. شهروند دیجیتال که فقط بانکش دیجیتال نیست، بلکه روی موبایل، همه کارهایش دیجیتال است. بنابراین این موضوع فقط به بانک برنمی‌گردد و رگولاتور هم نمی‌تواند به سایر سازمان‌ها فورس کند که دیجیتالی باشند. البته دیجیتالی بودن، در برخی سازمان‌ها مانند امور مالیاتی وجود دارد.

اگر قرار است سرویس دیجیتالی داده شود، هزینه – فایده آن هم باید مشخص شود. در بانک تجارت، مطمئنا تا یکی دو ماه آینده، تمام تسهیلات تکلیفی که هزینه بسیار بالایی دارد، دیجیتالی می‌شود. با این همه، نظام بانکی ما هنوز نتوانسته‌ پروتکل‌های بین‌بانکی را محقق کند. اقداماتی که انجام شده، به صورت هیئتی بوده است. ما باید تمرین کنیم تا به بلوغ برسیم و به استانداردها نزدیک شویم. استاندارد حوزه دیتا، GDPR است. آنچه مجلس روی آن کار کرده، شبیه همین است. دیتا، فقط داخل بانک نیست. ما باید کاری کنیم دیتای کل کشور در دسترس همه ذینفعان باشد و فقط به مشتری بانک بسنده نکنیم. در برخی موارد، به خاطر اینکه استاندارد کار نکردیم، نشت اطلاعات صورت گرفته است. اگر استاندارد کار کنیم، دیتا در همان‌جا که تولید می‌شود، می‌ماند.

  • چالش اولویت در نظام بانکی و دولت

جوانمردی: ما در سطح بنگاه‌ها و دولت، با چالش اولویت مواجهیم. در دولت، دوست داریم در تمام حوزه‌ها، جهش داشته باشیم و همه‌چیز دیجیتالی شود و همه اتفاقات خوب برای شهروندان رقم بخورد. برخی اوقات در سطح بنگاه‌ها هم همین‌طور است. الان همه خدمات را ارائه می‌کنند در حالی که بانکِ شماره یک یا دو باید جایی برای تمایز خودش بگذارد. در دیجیتالی شدن، بسیاری مواقع، متمایز شدن، پررنگ است. این‌طور نیست که بانک‌ها مانند هم تکثیر شوند.

برای رسیدن به یک‌چیز، باید جیز دیگری را فدا کرد. این اولویت‌ها لزوما در نظام بانکی در سطح شرکت‌ها و بنگاه‌ها اتفاق نمی‌افتد و مختص بانک‌ها نیست. در هر حوزه، بحران اولویت خودش را نشان می‌دهد. ما به عنوان کارشناس آی‌تی می‌گوییم مشکل، تکنولوژی است. یک نفر دیگر معتقد است مشکلات، سیاست‌گذاری، سرمایه انسانی، قواعد حقوقی و رگولاتوری هستند. به هرحال بر مبنای اولویت‌ها، توسعه‌ ما باید همه‌جانبه باشد. همه‌چیز نمی‌تواند همزمان، اولویت ما باشد. اگر اولویت‌ها مشخص باشد، از ۵۰ پروژه دولت الکترونیک، روی پنج پروژه تمرکز می‌کنیم و آنها را توسعه می‌دهیم، یکپارچه می‌کنیم، نظام حاکمیت داده آن را درست می‌کنیم و سرویس سمت مشتری آن را فراهم می‌کنیم. همه اینها توسعه پیدا می‌کند و یک نقطه امن قابل اتکا می‌شود، آن‌وقت سایر موارد را توسعه می‌دهیم.

  • فین‌تک، اصول بانکداری دیجیتال

ترکتبریزی: اصول بانکداری دیجیتال، با فین‌تک است. فین‌تک‌ها چون در حوزه مالی از تکنولوژی استفاده و سرویس، ایجاد می‌کنند، می‌توانند به بانک به عنوان دارنده API و کُر، وصل شوند، دیتای موردنظر را بگیرند و سرویس بدهند اما در کشور ما، موضوعاتی وجود دارد که موجب شده فین‌تک‌ها به عنوان شرکت‌هایی که می‌توانستند باعث باز شدن فضا و بیزینس شوند، به آن میزان، پیش نروند. اگر فین‌تک‌ها، مرجع و متولی بالادستی داشتند، خوب بود. حوزه معاونت فناوری‌های نوین بانک مرکزی نمی‌تواند متولی باشد، چون به این موضوعات نمی‌رسد، بلکه معاونت دیگر یا فعالان بازار مانند سندیکا و اتحادیه باید متولی باشند که نظرات فین‌تک‌ها را در حاکمیت جلو ببرند. به هرحال امسال، سال شرکت‌های دانش‌بنیان است و باید نوآوری داشته باشیم.

ما دو موضوع مهم داریم: اول اینکه فین‌تک یا شرکت‌های دانش‌بنیان که روی لبه تکنولوژی کار می‌کند و برای ما مزیت‌ و نوآوری جدید درست می‌کند، یک نهاد بالادستی حامی در کشور ندارد. دوم اینکه مقدمات، زیرساخت و رگوله اقدامات مربوط به فین‌تک‌ها، به خوبی انجام نشده تا احساس کنند اگر محصولی داشته باشند، می‌توانند درآمدزایی و پیشرفت کنند. از همه مهم‌تر اینکه از مهاجرت این متخصصان جلوگیری کنیم. اگر قصد داریم مملکت و امنیت را حفظ کنیم، سرویس‌های ما جاری باشد، باید مسئله نیروی انسانی را حل کنیم.

همچنین امنیت زیرساخت‌ها، هم برای وزارت اقتصاد و هم برای بانک مرکزی، بسیار مهم است و از آنها بیشتر، برای خود بانک اهمیت دارد. بانک است و اعتماد. مردم به خاطر اعتماد به سمت بانک می‌آیند و پول‌شان را در بانک می‌گذارند. اگر نتوانیم از این پول، به خوبی مراقبت کنیم و اینکه هر موقع، مشتری، نیاز به دسترسی داشت تا موجودی خود را ببیند، نتوانیم خدمات بدهیم، اعتماد ایجاد نمی‌شود. امنیت، بسیار مهم است و این امنیت را نیروی انسانی ایجاد می‌کند نه فایروال و سایت

در خارج از کشور، دیتا به فین‌تک دادن، یک الزام و یک «باید» است. بانک‌ها با فین‌تک‌ها، احتمالا پروتکل دارند اما سرویس‌های فین‌تک‌ها، اصلا رایگان نیست. آنجا پول در بانک بگذارید، سود نمی‌دهند بلکه برای هر سرویس، مبلغی دریافت و ماهانه شما را شارژ می‌کنند. اگر احساس کنند فراد انجام می‌دهید یا مشکلی در کارکردتان وجود دارد، حساب‌تان مسدود می‌شود.

  • غفلت در زمینه دستیابی به بلوغ دیجیتال

جوانمردی: اگر قرار است توسعه داشته باشیم، محور آن، باید انسان باشد. چه سرمایه‌های انسانی قرار باشد سیستم‌ها و کسب‌وکارهای ما را توسعه دهند و آن را راهبری و از آن، بهره‌برداری کنند؛ چه مخاطبانی که باید به بلوغ دیجیتالی برسند و چه، کسانی که کار را اعم از مدیریت در سطح بنگاه تا رگولاتور و حاکمیت، مدیریت می‌کنند، همه اینها، محور اصلی هستند. ما در این خصوص، در همه حوزه‌ها غفلت کردیم و آن‌طور که باید و شاید، متناسب با شرایط امروز، نیروی انسانی پرورش ندادیم.

توهم این موضوع در دنیا هم وجود داشته که فین‌تک‌ها جایگزین بانک‌ها می‌شوند. بعد از آن، همه گرفتار این موضوع بوده‌اند که بانک‌ها، آن‌قدر بزرگ هستند که فین‌تک‌ها حذف می‌شوند. سپس گفته شده بیگ‌تک‌ها، نقش اساسی ایفا می‌کنند. الان در اکثر دنیا، این صحنه‌آرایی متناسب با نظام کسب‌وکاری و اولویت به تصویر واضح رسیده و این موضوع، در حال تغییر و تحول است. حدود سه سال و نیم قبل، در نشست حوزه بانک‌های آسیایی سخنرانی داشتم که بحث رگ‌تک در آنجا، بسیار مطرح بود و  روسای کل بانک مرکزیِ چند کشور آسیایی درباره رگ‌تک صحبت کردند. آن‌قدر در زمینه فین‌تک‌ها، تسلط داشتند که لذت بردم. آنها کاملا بر فضای کسب‌وکار، روندهای فناوری، روندهای تغییر مدل‌های کسب‌وکار و حتی آینده‌ای که دوست دارند رقم بزنند، اشراف داشتند. با اینکه آنها مدیرانی در رأس بانک مرکزی بودند، نه اینکه معاون حوزه رگولیشن یا فناوری‌های نوین باشند. معنایش این نیست که بانک مرکزی ما نمی‌تواند این تسلط را داشته باشد. ما متخصصان خوب و مسلط در بانک مرکزی خودمان داریم.

وقتی باور را نداشته باشیم که حوزه فین‌تک‌ها و کسب‌وکارهای نوین، می‌توانند تحول ایجاد کنند، بازیگر شوند و کیک را بزرگ‌تر کنند، دستورالعمل‌های ما، محدودکننده می‌شود. در حوزه رمزارزها، طی دوره‌هایی، کشور سکوت کرد اما این بیزینس، توسعه پیدا کرد و صرافی‌های رمزارز، بزرگ و ثروتمند شدند. شاید بتوانیم هم مقررات‌زدایی کنیم و هم سندباکس بگذاریم و آنجا که باید اعمال مدیریت، قانون و حاکمیت کنیم، پای آن بایستیم اما به هرحال، فضای زمین هم باید برای بازی، مناسب باشد.

در حوزه تلکام، یکی از مدیران وزارتخانه، یک استوری گذاشته بود مبنی بر اینکه قرار بود یک مقرره صادر شود. از دوستش در میز کناری پرسید آیا آن مقرره به بخش خصوصی داده‌ شده است؟ دوستش گفته خیر شاید نظری داشته باشند! ببینید این تفکری است که در بدنه کارشناسی و مدیریتی، رویت می‌شود! این در حالی است که بخش خصوصی، باید کل اقتصاد را بچرخاند و بازیگر اصلی باشد اما ما دست‌وپای استارتاپ‌ها را می‌بندیم، هر روز یک مانع جدید ایجاد می‌کنیم و انتظار داریم حوزه‌هایی مانند فین‌تک یا اینشورتک ما رشد کند! اصلا این قضیه، امکان‌پذیر نیست. اگر در سال حمایت از جهش دانش‌بنیان هم این اتفاقات رخ ندهد و گفت‌وگو با مسئولان شکل نگیرد، پس چه زمانی قرار است این اتفاق بیفتد؟!

  • لزوم همگرایی و اخلاق تحول

ترکتبریزی: آقای محرمیان، معاون فناوری‌های نوین بانک مرکزی، از شروع کارشان در دو سال پیش، رویکرد خوبی داشتند. ایشان تیم‌های بانکی را از همه بانک‌ها دعوت کردند و در حوزه بانکداری دیجیتال، یک‌سری مستند، تدوین شد. اتفاقا مستندات بسیار خوبی تدوین شد و بسیار، کارساز و فنی بود. بنده چون مسئولیت یکی از آن تیم‌ها را داشتم، باید عرض کنم رگولیشن این حوزه، بسیار سخت است زیرا هر سطر، جمله و واژه، می‌تواند عواقب خاص خود را داشته باشد. ما در کارگروه احراز هویت، نظرات همه بازیگران را گرفتیم که سه چهار ماه پیش ابلاغ شد. البته ابلاغ آن به کندی صورت گرفت اما مستند خوبی داشتیم.

بنده همیشه از اخلاق تحولی صحبت می‌کنم؛ یعنی پای همدیگر را نگیریم و پایین نکشیم. ما باید پروتکل‌ها و استانداردهایی که می‌توانیم داشته باشیم و وجود دارد، با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک چیز جدید، ساخته شود، کشور رو به جلو حرکت کند، توسعه یابد و نیروی انسانی حفظ شود. کاری که شاپرک در اوایل کار انجام داد؛ یعنی آدیت وضعیت هر بانک، اقدام خوبی است. ما هم باید آدیت را جایگزین تصدی‌گری کنیم. لازم نیست برای هر چیز، خودمان ورود کنیم.

ما باید کارها را به شرکت‌ها و افراد متخصص بسپاریم و خودمان، فقط نظارت و آدیت کنیم. الان شاپرک هرچند ماه یک‌بار، دیتاسنتر بانک و PSP را چک می‌کند. با یک بانک، با یک فین‌تک و با یک بانک مرکزی، به تنهایی، هیچ‌کاری پیش نمی‌رود. ما نیازمند همگرایی و اخلاق تحول هستیم. برخی جاها را باید جراحی کنیم و برخی جاها را باید پیوند بزنیم.

 

پادکست : رادیو عصر پرداخت

مدیرمسوول:  عبداله افتاده

مهمانان:  دکتر مرتضی ترک­‌تبریزی، نایب رئیس هیئت­‌مدیره بانک تجارت و دکتر شهاب جوانمردی، مدیرعامل هلدینگ فناپ

موسیقی : معین صالحی

اسپانسر : بانک ایران زمین و توسن‌تکنو

مشروح این خبر را در ادامه بخوانید

 

توسعه بانکداری دیجیتال، نیازمند دیجیتالی شدن خارج از بانک‌هاست

فین‌تک‌ها، قلب بانکداری دیجیتال هستند

از سال ۱۳۹۸، اخبار مختلفی از بانک‌ها مبنی بر آماده‌سازی نقشه راه تحول دیجیتال، پلتفرم‌ها و زیرساخت‌های بانکداری دیجیتال یا انجام اقداماتی مانند ایجاد نئوبانک‌ها، کاهش شعب و انجام فرایندهای بیشتر به صورت غیرحضوری تا به امروز، منتشر شد.

همه اینها، اتفاقات قابل‌توجه در مسیر حرکت به سمت بانکداری دیجیتال در کشور است اما نباید آن را معادل خودِ بانکداری دیجیتال دانست. نباید به این اشتباه دچار شد که برای مثال ایجاد شعب مجازی و نئوبانک‌ها، به منزله اتمام کار بانکداری دیجیتال است، بلکه این اقدامات، صرفا برداشتن گامی در این مسیر است.

این در حالی است که در یک سال گذشته، برخلاف سال‌های پیش، از همه‌جا، صدای تحول دیجیتال، اقتصاد هوشمند و بانکداری دیجیتال شنیده می‌شد اما به‌ یک‌باره، این عطش فروکش کرد و امروز، هیچ‌کس، در هیچ مقامی، از تحول و بانکداری دیجیتال، حداقل به صورت جدی صحبت نمی‌کند.

اینکه الان کجای بانکداری دیجیتال ایستاده‌ایم، اینکه بلاتکلیف بودن حاکمیت داده تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، اینکه آیا باید همچنان منتظر دولت برای حل مشکلات این حوزه ماند و اینکه نقشه رگولاتوری و فین‌تک‌ها در نیل به اهداف این حوزه چیست، از موضوعات مهم در حوزه بانکداری دیجیتال هستند.

از این‌رو، در یکصد و دهمین میزگرد آنلاین از سلسله نشست‌های تخصصی بانکداری و اقتصاد دیجیتال با موضوع «بانکداری دیجیتال؛ از حرف تا عمل ۲» که با حضور دکتر مرتضی ترک‌تبریزی، نایب رئیس هیئت‌مدیره بانک تجارت و دکتر شهاب جوانمردی، مدیرعامل هلدینگ فناپ برگزار شد، چالش‌ها و راهکارهای نیل به بانکداری دیجیتال، موردبحث و تبادل‌نظر قرار گرفت. ماحصل این گفت‌وگو، پیش‌روی شماست. گفتنی است این میزگرد، نخستین نشستی است که به صورت تصویری با همکاری تلویزیون اینترنتی آیو برگزار می‌شود. حامی این میزگرد، بانک ایران زمین است.

 

  • دو سال پیش اولین میزگرد را با دکتر اینالویی و آقای صادقی برگزار کردیم و عنوان برنامه، «بانکداری دیجیتال از حرف تا عمل» بود. امروز میخواهیم ببینیم از حرفهایی که در آن برنامه زدیم تا الان به جایی رسیدهایم یا خیر. هنوز مرز بین بانکداری الکترونیک و دیجیتال مشخص نیست و تعریف دقیقی از آن نداریم. آقای دکتر تبریزی! لطفا در ابتدای بحث، بفرمایید تعریف بانکداری دیجیتال چیست؟

ترکتبریزی: اگر همین‌قدر خلاصه می‌شد بانکداری دیجیتال را تعریف کرد، خوب بود! اما حتما مشکلاتی وجود  دارد که تعریف آن، دچار مشکل است. هم روی ایجاد و ساخت آن مسئله داریم و هم درباره تعریف آن. بنده از اوایل دهه ۱۳۷۰ در بانک و سیستم آی‌تی آن مشغول بوده‌ام. سال ۱۳۷۱، بخش آی‌تی بانک‌ها، اداره حسابگری نام داشت. کار این اداره، تایپ و پرینت اسنادی بود که در قسمت عملیات بانک، بخش شعب انجام می‌شد. به مرور نام این قسمت اداره کل خدمات کامپیوتری یا رایانه‌ای شد و از اوایل دهه ۱۳۸۰، بخش آ‌ی‌تی داشتیم. البته تعاریف آن موقع، خیلی متفاوت بود و به تدریج بسیاری از کارها در قالب آی‌تی شکل گرفت. از اوایل دهه ۱۳۹۰، شکل آی‌تی مشخص شد. در دهه ۱۳۸۰، بانکداری الکترونیک و به مرور بانکداری آنلاین و مجازی، مطرح و مد شد. هر کس می‌خواست کلاس بگذارد و حرف جدیدی در حوزه بانکی داشته باشد، از این واژه‌ها نام می‌برد! اما در چند سال اخیر، بانکداری دیجیتال و سرویس‌های دیجیتالی ترند شده است. البته می‌توان درباره اینکه در کشور، بانکداری دیجیتال یا بانک دیجیتال داریم یا نداریم، صحبت کرد ولی قبل از آن، باید چند چیز را مجزا نمود. بانک دیجیتال، بانکی است که با لایسنس بانکداری، می‌تواند تمام خدمات دیجیتالی را به مشتریان خاص بدهد. در دنیا هم این‌طور نیست که بانک دیجیتالی به همه مشتریان بانک سنتی نیز سرویس بدهد. ما بانک دیجیتالی داریم که به افراد خاص سرویس می‌دهد. اینکه سرویس‌های دیجیتالی چیست، باید عرض کنم روی بعضی اپلیکیشن‌ها، سرویس‌های دیجیتالی می‌‌دهیم؛ یعنی روی اپلیکیشنی که امضا، احراز، سفته و برات از نوع الکترونیک داریم، به نظر می‌رسد سرویس‌های دیجیتالی می‌دهیم اما اینکه این سرویس دیجیتالی منجر به این شود که بگوییم بانک دیجیتال داریم، این‌طور نیست. بطن و قلب بانک دیجیتال، فین‌تک و جابه‌جایی دیتاست و اینکه اصلا مراجعه مشتری به بانک انجام نشود. در واقع ما قسمتی از بانکداری دیجیتال را انجام می‌دهیم. اصلا بانک دیجیتال، چند وجه دارد مانند امضا، احراز، فین‌تک، رگ‌تک و ریسک. ما در بسیاری از حوزه‌ها، فقط شمایی از آن را داریم و هنوز به بانکداری دیجیتال نرسیده‌ایم. البته نئوبانک هم تعریف کرده‌‌ایم؛ یعنی یک بانک دیجیتال است که در کنار خود بانک تاسیس می‌کند. به نظرم این تعریف از نئوبانک، خطاست و وجود بانک یا اپلیکیشن در گوشه یک بانک، بانک دیجیتال نیست. نئوبانک در صنعت قرار دارد؛ صنعتی که خدمات دیجیتالی می‌دهد. بانک‌هایی که مدعی نئوبانک هستند با یک لایسنس و بانک جدا سرویس می‌دهند. این‌طور نیست که از بدنه بانک، یک گوشه آن را بگذاریم که مثلا با بانک، شریک است و خدمات بدهد. متاسفانه جدا از بانک هم نیستند. البته اینکه عرض کردم متاسفانه به خاطر این تعریف است وگرنه هر کاری انجام می‌شود، حتما پیشرفت و خیر در آن وجود دارد. با این حال، با تعریف نئوبانک سازگار نیست. نئوبانک باید در صنعت باشد نه در داخل بانک و شراکت با یک بانک. نئوبانک‌ها هم معمولا یک اپلیکیشن هستند که یک‌‌سری سرویس‌های امضا، احراز، افتتاح حساب، برات، سفته الکترونیکی  و… می‌دهند. اوایل سال‌ ۱۳۹۰ که سوپر اپلیکیشن‌ها در کشور در حال اوج گرفتن بود، مباحث بانکداری اجتماعی در کشور مطرح شد؛ یعنی در یک اپلیکیشن، سرویس‌های متعدد داشته باشیم. البته بعضی‌ها به آن سوئیت می‌گفتند؛ یعنی سوئیتی که در آن امکانات مختلف در کنار بانکداری، به مشتری ارائه شود یا همان مشعوف کردن مشتری. بانکداری دیجیتال، مشتری را مشعوف می‌‌کند، زیرا در کنار سرویس‌های بانکی، یک‌سری سرویس‌های ارزش افزوده به مشتری داده می‌شود که از اپلیکیشن بانک خارج شود.

  • نکته همین است. ما هنوز در تعریف نئوبانک هم مسئله داریم و در بانک دیجیتال هم همینطور. تصورم این است که دیجیتالی یعنی زمانی که بانک، هوشمند شود و برای هر مشتری، سرویس شخصیسازیشده داشته باشد و قبل از اینکه مشتری به بانک درخواست بدهد، بانک، نیاز مشتری را شناسایی کند و سرویس بدهد.

ترکتبریزی: به همین دلیل عرض می‌کنم بانک دیجیتال نداریم چون بانک دیجیتال، ساختاری است که اپلیکیشن، یکی از پازل‌های آن است و دیتا، فین‌تک و…‌ پازل‌های دیگر آن. همه این ساختار، بانک دیجیتال و نئوبانک نام دارد. اینکه فقط یک سرویس راه‌اندازی و کاریکاتوری از دو سه سرویس درست کنیم، بانک دیجیتال نیست. این، سرویس دیجیتالی، خوب است و مشتری خاص خود را دارد و بانک هم در حال کار است اما این، نه نئوبانک است و نه بانک دیجیتال. باید حواس‌مان به این موضوع باشد.

  • الان در تعریف نئوبانک، میتوان گفت همان همراهبانک یا اینترنتبانک است که یک نسخه اپلیکیشن دارد. تنها تفاوتش این است که میتوان به صورت غیرحضوری، افتتاح حساب و احراز هویت انجام داد وگرنه سرویس خارقالعادهای داده نمیشود. ما ۳۴ بانک در کشور داریم که این بانکها باید بتوانند در فضایی با هم رقابت کنند اما واقعیت این است که از این بانک به آن بانک، جز اینکه سر دَرِ آن و نام بانک، متفاوت باشد، هیچ سرویس خارقالعادهای جداقل در حوزه مشتریان خرد داده نمیشود و همه بانکها، سرویس مشابه میدهند. آقای دکتر جوانمردی! نظر جنابعالی چیست؟

جوانمردی: فکر می‌کنم وقتی اتفاقی نیفتاده و قرار است آن را ترسیم و تبیین کنیم، سخت است. بنابراین یا باید از مدل‌هایی که در نقاط دیگر دنیا اتفاق افتاده، وام بگیریم و آن را مشابهت‌انگاری کنیم یا اینکه از صنایع دیگری وام بگیریم. کلمه دیجیتال، اصولا یک باور غلط یا نادرست را به جامعه و ذینفعان مختلف منتقل کرده است. این مشابهت‌انگاری بین دیجیتال، الکترونیک، مجازی و… از همین باور نادرست نشأت می‌گیرد. مهم‌ترین اتفاقی که در مفهوم دیجیتالی شدن رخ می‌دهد، تغییر مدل کسب‌وکار، بر مبنای مشتری‌محوری و داده‌محوری است. فرض کنید در صنعت سینما مشغول به فعالیت هستید. اگر دوربین‌های آنالوگ جمع شوند و دوربین‌های دیجیتالی بیایند، آیا این امر به معنای دیجیتالی شدن صنعت سینماست؟ یا اگر پرده‌ها حذف شوند و ال‌سی‌دی، ال‌ای‌دی و تکنولوژی‌های دیگر جایگزین آن شوند، به معنای دیجیتالی شدن سینماست؟ و یا اینکه فراتر از همه اینها، فرض کنیم هرجایی هستیم مثلا روی عینک خودمان، فیلم مورد تقاضا را همان لحظه ببینیم، احساس کنیم در سینما نشسته‌ایم، پرداخت انجام دهیم و بیزینس‌مدل وجود داشته باشد. در اینجا، یک دیسراپشن یا تحریب خلاق در فرایندها رخ می‌دهد که ممکن است سمت تقاضا یا عرضه باشد و می‌توانیم بگوییم از این به بعد، قادریم فیلم سینمایی بسازیم که یک‌سری افراد با گوشی موبایل‌شان قطعه فیلم‌هایی تولید و با موتورهای هوش مصنوعی، به‌گونه‌ای آنها را با هم دوخت و دوز می‌کنند تا یک فیلم ساخته ‌شود. این کار، یک تخریب خلاق و خرق عادت در فرایند تولید فیلم است. همین موضوع را در هر صنعت دیگری نیز می‌توان مطرح کرد. یکی از بروزها و ظهورهای دیجیتالی شدن در حوزه حمل‌ونقل این بود که بر حسب تقاضا، تاکسی اینترنتی به افراد، متناسب با زمان درخواست، قیمت و خدمت می‌دهد. در اینجا، بیزینس‌مدل عوض شده است. ما قبلا سرکوجه، تاکسی می‌گرفتیم یا از آژانس، تقاضای خودرو می‌کردیم اما نگاه پلتفرمی موجب شد طور دیگری به عرضه و تقاضای حمل‌ونقل نگاه کنیم. این، فصلی از دیجیتالی شدن حمل‌ونقل عمومی است. در بانک‌ها، این قضیه، کجا رخ داده است؟ ما موضوع بهبود خدمات بانکداری با توجه به امکانات و شرایط موجود و به‌روزرسانی خدمات داریم که می‌تواند پله‌ای برای توسعه دیجیتالی شدن باشد اما قطعا دیجیتالی کردن بانک و نئوبانک نیست و همان بهینه‌سازی است. همه بانک‌های ما، کم‌وبیش تلاش می‌کنند در این مسیر، طی‌طریق کنند اما اگر جایی همان لحظه کنار خدمت دیگری که درخواست می‌کنیم، یک خدمت بانکی بخواهیم، بحث دیجیتالی شدن مطرح می‌شود. یکی از بروز و ظهورهای جدی بانک دیجیتال، این است که خدمت بانکی را همیشه جفت‌شده با تقاضای دیگر بگیریم. اگر همان لحظه خریداری کالا، پیشنهاد بانکی برای خرید اقساطی ارائه شود یا حتی وسعتی پیدا کند که لزوما خود بانک، نه به عنوان عامل، بلکه به عنوان واسطه، سرویس‌های دیگر سایر مشتریان مانند حمل، نصب و… را پیشنهاد دهد و مشتری این خدمت و محصول را از درگاه واحد دریافت کند، خدمت دیجیتالی می‌گیرد. اینکه چقدر تکنولوژی‌ مانند بیگ‌دیتا، هوش مصنوعی، بلاک‌چین و… در آن موثر است، باید گفت حتما در حوزه کسب‌وکار بانک، بسیار موثر است اما تکنولوژی، لزوما درایور موضوع نیست بلکه درایور، تفکر کسب‌وکاری است و اینکه چطور به مشتریان جدید یا دسته‌بندی جدید مشتریان، بر مبنای نیازسنجی، یک خدمت متفاوت و متمایز بدهیم که نیاز به مراجعه آنها به بانک نباشد. مشتری، خدمتی را دریافت می‌کند و بانک، تسهیل‌گری کرده و با یک بیزینس‌مدل با مشتری کار می‌کند. به درستی اشاره کردید ۳۴ بانک در کشور داریم که همگی شبیه همدیگر هستند. هنوز در بانک‌های ما، تفکیک راهبردی و به تبع آن، تفکیک مدل‌های کسب‌وکاری دیجیتالی، بروز و ظهور پیدا نکرده است. شاید در حوزه تحقیق و توسعه، پیشنهادهای زیادی روی میز باشد اما مشتری، کجا احساس می‌کند که اتفاق جدیدی برای وی رخ داده است. مشتری در صنعت خرده‌فروشی، رسانه و حمل‌ونقل، این تفاوت را احساس می‌کند. این شرکت‌های نوآفرین که در این حوزه‌ها با مدل‌های جدید کسب‌وکاری، وارد عرصه رقابت شده‌اند، سبک زندگی را دستخوش تغییر و تحول کرده‌اند اما اینکه بانک‌ها، با توجه به راهبردشان، حتی برای گروه کوچکی مانند توان‌خواهان، نوجوانان، سالمندان و… عامل تغییر سبک زندگی شوند، رخ نداده است. امیدوارم برنامه شماره ۳ شما در این زمینه با فاصله ۳ سال، منجر به این موضوع نشود که دوباره این گفت‌وگوها را تکرار کنیم!

  • البته صحبت این است که یک بخش از این موضوعات به رگولاتور به عنوان سیاستگذار این حوزه برمیگردد و اینکه چگونه باید فضای رقابت را ایجاد کنیم. اینکه آیا میتوان به صورت دستوری، همه برنامهها مانند نظام قیمتگذاری یا نظام پرداخت کارمزد را پیش برد؟ متاسفانه بانکهای ما در مسیر دریافت کارمزد نیستند. اسفند ۹۷، وزیر وقت اقتصاد در همایش بانکداری و نظامهای پرداخت گفت اگر برای دیجیتالی و مکانیزه شدن امور قرار است به اقتصاد هوشمند دست پیدا کنیم، بانکها باید بجنبند. اردیبهشت سال ۹۸، وزارت اقتصاد، سندی تدوین کرد و اتفاقاتی در این بازه زمانی افتاد. وزارت اقتصاد، نقشه راه تحول را به صورت دستوری به بانکهای دولتی داد. بعد متوجه شد دستوری، امکانپذیر نیست چون فرم هر بانک با بانک دیگر کاملا متفاوت است. سپس به عهده خود بانکها گذاشته شد تا خودشان نقشه تحول دیجیتال را بدهند و آنها هم ارائه دادند اما الان شخصا هیچ حسی از دیجیتالی شدن بانکها ندارم. به طور خلاصه، بعد از این همه سال، در کجای بانکداری دیجیتال قرار گرفتهایم؟

جوانمردی: به نکته درستی اشاره کردید و بنده قصد نداشتم به موانع آن اشاره کنم. چون شاید تصویری که برای مخاطب ایجاد شود این باشد که می‌گوییم بانک‌ها، کم‌کاری کرده‌اند یا دانش و اشراف ندارند اما واقعیت این است که ما با جامعه‌ای طرف هستیم که رگولاتور و کل حاکمیت نیز در ورود به اقتصاد، قیمت‌گذاری، فراهم‌سازی شرایط بازار و حتی اولویت بانک‌ها در تامین برخی مسائلی که در اقتصاد روان و غیرتحریمی به عهده بانک‌ها نیست و حتی در سمت مخاطب، آمادگی لازم را ندارد و حتی در سمت تامین‌کنندگان خدمات، مشکلاتی وجود دارد. این‌طور نیست که اگر این اتفاق نیفتاده، انگشت اتهام را صرفا به سمت بانک‌ها یا جای دیگر دراز کنیم. واقعیت این است که ما هنوز به مفاهمه بین ذینفعان درخصوص این تحول نرسیده‌ایم و تصویر واحدی برای این قضیه نداریم. به همین دلیل فکر می‌کنیم با یک دستور، این کار، امکان‌پذیر است یا اینکه تصور می‌کنیم اگر تعداد زیادی محصولِ های‌تک، تولید یا درباره آن صحبت کنیم، این تقاضا حتما در بازار ایجاد می‌شود. همچنین مشتری فکر می‌کند چون در کشور ما، خیلی از موضوعات، رایگان بوده یا فشار اقتصادی وجود دارد، لااقل بانک‌ها که پول زیادی در آنها وجود دارد، باید خدمات رایگان بدهند وکارمزد نگیرند. تغییر و تحول بسیاری از اجزا، باید ذهنی شروع شود تا این چرخه حرکت کند وگرنه حتی اگر آمادگی بانک‌های ما صددرصد باشد، باز هم لزوما قدم‌های زیادی طی نخواهیم کرد.

  • واقعیت این است که هرچند همه فکر میکنند مردم، رایگان سرویس میگیرند اما این اتفاق نمیافتد. اگرچه الان بانکها، کارمزد نظام بانکی را در حوزه پرداختهای الکترونیک میدهند اما از جیب خودشان نمیدهند، بلکه از جیب مردم و سرمایهگذاران، در نرخ سود تسهیلات، آن پول را میگیرند و به نظام پرداخت کارمزد برمیگردانند که البته روش اشتباهی است. مردم باید بدانند این اتفاقی که میافتد، رایگان نیست بلکه غیرمستقیم، پول آن را میدهند. امیدوارم حداقل در سیستم تغییر نظام پرداخت کارمزد، بانک مرکزی بتواند این اتفاق را رقم بزند تا چرخه اقتصاد کشور حتی در نظام بانکی در این حوزه در مسیر درست خود قرار گیرد. در این زمینه، باید فرهنگسازی شده و به مردم گفته شود آنها رایگان سرویس نمیگیرند و پول آن را میدهند. ما باید به جای آن از بانک مرکزی، مطالبه کنیم که در نرخ سود تسهیلات و سرویسهای دیگر، نرخها را کاهش و تسهیلات بهتر ارائه دهد.

ترکتبریزی: با توجه به اینکه بنده سال‌هاست در حوزه زیرساخت فعالیت کرده‌ام با توجه به هزینه‌های بانکداری دیجیتال یا الکترونیک یا سرویس‌های بانکی که با نرم‌افزارهای موبایلی از طرف بانک‌ها داده می‌شود، آن‌قدر هزینه از مشتری گرفته نمی‌شود. همچنین به مردم عادت نداده‌ایم هزینه سرویس‌هایی که واقعا سرویس‌های خوبی هم هستند، بپردازند. تقریبا کمتر جایی را داریم که مانند صنعت بانکی، سرویس‌های خوبی در اختیار مشتریان‌شان  بگذارد. در سازمان‌های مختلف، می‌توانید این موضوع را مشاهده کنید. البته در یکی دو سال اخیر، سازمان‌ها، کارها را مکانیزه کردند، دیتا در اختیار می‌گذارند، اپلیکیشن‌هایی تولید شده و مردم می‌توانند از راه دور با دولت و دفاتر به صورت اپلیکیشنی و حضوری، ارتباط برقرار کنند اما سیستم‌های بانکی، سرویس‌های متعدد بدون انقطاع  و با SLA بالا ارائه می‌کند، با این حال، از همه طرف، از سوی رگولاتور به شدت رگوله می‌شود. بانک‌ها در حوزه کارمزد صندوق امانات یا اجاره‌ای، دادن کارمزد به PSP، بزرگ شدن ترازنامه بانک، ممنوع شدن وجه سپرده نقدی هنگام گرفتن ضمانت‌نامه و حوزه قرض‌الحسنه، Overregulate هستند. ما چیزی اضافه بر سازمان از مشتری نمی‌توانیم بگیریم. در برخی حوزه‌ها مانند کارمزد، بعضا دوستان معتقدند سودده هستیم، چون پول پیامک را از مشتری می‌گیریم اما به این فکر نمی‌کنند که هزینه سرور، خط ارتباطی، دیتاسنتر، منابع انسانی و… تا زمانی که خرید، انجام و پیامک، ارسال می‌شود، نیز وجود دارد. ما پول اینها را از مشتری نمی‌گیریم، بلکه به پول وی، سود هم می‌دهیم. در این حوزه، یکی از ماژوهایی که باید در بانک‌ها درست کنیم، اتفاقا درآمدزایی است. اگر نتوانیم درآمدزایی کنیم، هیچ‌کس برای پروایدر شدن سراغ بانکداری دیجیتال نمی‌رود. منظورم آن موجودیت‌های واقعی است وگرنه بانک به آن سمت می‌رود. الان بانک با یک شرکت خودش و یک شرکت بیرونی، پول، تزریق می‌کند و یک سرویس دیجیتالی می‌دهد اما کدام فین‌تک می‌تواند از همین سرویسی که ارائه می‌دهد، درآمد، کسب کند و روی پا بایستد. ما باید به اینجا برسیم که قلب بانکداری دیجیتال که فین‌تک است، با API که از بانک می‌گیرد، سرویس بدهد و پول آن را هم در بیاورد. با مدل کارمزد فعلی، هیچ‌کس تا ابد، علاقه‌مند به سرویس‌های پولی نخواهد بود.

  • فکر میکنم بانکها، ۱۵ تا ۱۶ هزار میلیارد تومان، کارمزد خدمات الکترونیکی را به صنعت میدهند و این گردش اقتصادی اتفاق میافتد.

ترکتبریزی: عدد بزرگی است. بالاخره در همه این حوزه‌ها، بانک، پول می‌دهد.

جوانمردی: ضمن تایید فرمایشات آقای دکتر، اجازه بدهید درباره نکته‌ای که اشاره کردید، با شما چالش کنم. بنده معتقدم حتی اگر شما فکر می‌کنید مردم جای دیگری شارژ می‌شوند – که این‌طور نیست و بحث آن، مفصل است –  این، عادلانه نیست. آنکه سرویس می‌گیرد، بابت آن سرویس باید شارژ شود. اگر روزی بانک مرکزی، هزینه‌های ورشکستگی یک موسسه مالی اعتباری را می‌دهد و خسارت را جبران می‌کند، از جیب آحاد مردم این سرزمین برمی‌دارد که عادلانه نیست. با توجه به اینکه بنده در جریان جزییات موضوع هستم، نظام بانکی ما با نرخ‌هایی که در کارمزد و نیز سپرده و تسهیلات به بانک‌ها الزام می‌کند، قطعا زیان‌ده است اما معتقدم ما باید به سمت کارمزدمحوری برویم و اگر هرکس خدمت متمایزی مدنظر دارد، هزینه آن را پرداخت کند و متناسب با آن با SLA مناسب، سرویس بگیرد. در حوزه خدمت کارت به کارت، فارغ از اینکه در دنیا، خوب است یا خیر، چقدر زیرساخت، نرم‌افزار و سرمایه‌های انسانی درگیر هستند تا این خدمت ارائه شود. حالا بانک مبدأ و مقصد، چقدر عایدی دارد و رگولاتور چقدر؟! نظام کارمزد بسیاری از موضوعات، خنده‌دار است. مثلا برای صدور کارت فیزیکی، قیمت‌گذاری‌ای می‌شود که فقط قیمت تامین پلاستیک کارت، بیشتر از قیمت مشخص‌شده است. ما نمی‌توانیم یک بار کج را مدت‌های زیادی بر دوش بکشیم، حتما می‌افتد. وقتی بیفتد، کل زیست‌بوم آسیب پیدا می‌کند. ما با حذف بازیگران بزرگی مانند بانک‌ها به سرمنزل مقصود نمی‌رسیم. تجارت ده‌ها و صدها سال گذشته در کسب‌وکار می‌گوید حتی بازیگران جدید، در نهایت با بازیگران قدیم به مصالحه می‌رسند و بازیگران قدیم خودشان سرمایه‌گذاری می‌کنند و بازیگر می‌شوند تا این انتقال، اتفاق بیفتد. هرچقدر نظام بانکی، نظام پرداخت و بازیگران فعلی را تضعیف کنیم، احتمال اینکه روزی فین‌تکی بالا بیاید و خدمت متمایز و گسترده‌ای ارائه دهد، افت خواهد کرد.

  • درباره برخی موارد مانند سرویس پیامکی که آقای دکتر تبریزی اشاره کردند، عرض کنم الان بانکی داریم که روی همراهبانک خودش، رمز پویا را پیامک نمیکند و در همان اپلیکیشن، بعد از درخواست رمز، خود رمز صادر و فقط CVV2 وارد میشود، بنابراین هزینه پیامک، صفر است. چرا بقیه بانکها آن را انجام نمیدهند؟ بگذریم از اینکه قبلا اپلیکیشن مجزا مطرح شد و عدهای کیسه دوخته بودند که اپلیکیشنی به بانکها بفروشند و فورس هم بگذارند اما بانک مرکزی، به درستی ورود و اعلام کرد حق ندارند از مردم، کارمزد بگیرند. الان باید صبر کنیم اپراتور، رمز پویا بدهد یا ندهد. البته وضعیت، بهتر شده اما پارسال از طرف اپراتور، طی مقطعی، پیامک ارسال نمیشد و هم بانکها و هم مردم، دچار مسئله میشدند. موضوع دیگر اینکه در ماجرای کارت، با توجه به تاریخ انقضا، مشتریان باید سه سال یکبار، مراجعه میکردند و احراز میشدند، در حالی که در طول این سه سال، مشتریان چندین بار به خاطر سرویسهای حضوری مراجعه میکنند. همین ماجرا که اشاره میکنید هزینه فایده آن مقرون به صرفه نیست، چرا تاریخ انقضا را سه ساله می‌‌کنند؟ زمان شیوع کرونا، بانک مرکزی ورود و اعلام کرد تاریخ انقضا، تمدید شود. وقتی کارت سالم است، چرا باید هزینه بدهیم و آن را تعویض کنیم؟

ترکتبریزی: بعضی استانداردهای کارت الزام می‌کند کارت، عوض شود. به هرحال یک جاهایی مشتری باید مراجعه کند یا از مجرای غیرحضوری، احراز هویت شود اما اینکه در حد رگولاتور، در این موضوعات ورود کنیم یا نکنیم، جای بحث دارد. درباره بانکی که اشاره می‌کنید خودش رمز پیامک را می‌دهد، این بانک هم یک ریسک را پذیرفته است. البته به نظرم باید در حوزه بانکداری و سرویس‌های دیجیتال، این ریسک را بپذیریم اما آن مورد هم بخشی از پیامک‌ها را پوشش می‌دهد. اتفاقا ما بانک‌ها باید با هر روشی که می‌توانیم، هزینه‌های خود را کاهش دهیم. سوریس دیجیتالی برای همین است که بانک، شعب را در حوزه ریتیل کوچک کند، سرویس‌ها را به بیرون بدهد، هزینه  را کاهش دهد، درآمد داشته باشد و بعد به حوزه شرکتی، SMEA و… برود که از بانک، مشورت و سرویس‌های دیگر انتظار دارند.

  • بله درست است. مشاورههای مالی در دنیا اتفاق میافتد. در بانکهای بزرگ دنیا، با وجود دیجیتالی بودن، کارکنان حوزه بانکی بیشتر هم هستند. پس کارکنان بانکها در ایران، نباید دغدغه داشته باشند که با دیجیتالی شدن بانکها و حتی بسته شدن شعب، با مشکل کاری مواجه میشوند؛ اینطور نیست، بلکه مدل کارشان تغییر میکند. برگردیم به حوزه کسبوکار و اینکه بانکها چگونه باید به درآمد برسند. بسیاری از بانکها، دیتای مشتریان خود را طی سالهای گذشته جمعآوری و ذخیر کردهاند. این دیتا به صورت جزیرهای، موجود است و خیلی از بانکهای دولتی، این دیتا را نگهداری میکنند. اگر بیگدیتا و استفاده از دیتای ارزشمندی به هم متصل شود، میتوانیم بسیاری از سرویسها را به راحتی ارائه کنیم. همین امر، یکی از معضلات کشور است. ما هنوز نتوانستهایم موضوع حاکمیت داده را در کشور حل کنیم. یکی از پیشنیازهای بانک دیجیتال، داشتن دیتاست. دولت هم الان این موضوع، جزء اولویتهایش نیست یا اگر کاری کرده، به جایی نرسیده است. دولت با همین دیتای موجود در نظام بانکی، بخش بزرگی از سرویسها را میتواند ارائه کند و به خاطر رقابت، دیتا میتواند بدون نام باشد. بانکها میتوانند مرکزی تشکیل دهند و دیتا را در آنجا اشتراکگذاری کنند. مثلا در ماجرای احراز هویت، بانکها چند سال، پشت در ماندند تا احراز هویت الکترونیک انجام دهند که اصلا نیاز نبود. فکر نمیکنم کسی باشد که حساب بانکی نداشته باشد. مثلا بنده بانک ملت، حساب دارم و قرار است در بانک تجارت، هم حساب باز کنم. بانک تجارت میتواند دیتای بنده را از بانک ملت که قبلا تایید شده، با یک فرمولی دریافت کند تا بنده به عنوان مشتری مجبور نباشم کپی کارت ملی و… بدهم.

جوانمردی: اجازه داشتن یا نداشتن آن، بحث جداگانه‌‌ای است. مثلا اینکه بانک ملت از بانک تجارت دیتا بگیرد یا خیر. وقتی روی بخشی از ماجرا، زوم می‌کنیم، بخش‌های دیگر مغفول واقع می‌شود. واضح است رگولاتور دغدغه‌هایی دارد که این دغدغه‌ها، دست و بال بانک‌ها را می‌بندد. درباره اعتبارسنجی، مطمئنم بانک‌ها حاضرند دو به دو یا چند به چند در این زمینه، با همدیگر همکاری کنند. چرا رگولاتور بعد از این همه سال، فراخوان می‌دهد و شرایط می‌گذارد که قصد دارد شرکت‌های اعتبارسنجی درست کند اما بعدا، ماجرا به محاق می‌رود. یکی از جدی‌تری دغدغه‌های بانک‌ها در حوزه تکنولوژی، پاسخ دادن به بانک مرکزی برای سامانه‌های جدید است. آن‌قدر سامانه ایجاد شده که اسم، کم می‌آوریم و به یک‌، دو، سه و چهار می‌رسیم. وقتی حوزه تکنولوژی یک بانک که ابزار تحول از طریق قوای عاقله یا حوزه تصمیم‌یاری بانک است، درگیر روزمرگی شود، چه‌کسی باید تحول را در بانک رقم بزند؟ اصلا امکان‌پذیر است؟ آیا سرمایه انسانی بانک، این‌قدر فراغت دارند که بررسی کنند چگونه هزینه‌ها را کاهش دهند یا خدمت متمایزتری ایجاد کنند؟ خیر. الان همگی مشغول برآورده کردن نیازمندی‌های بانک مرکزی هستند.

  • فکر نمیکنم در دنیا، بانک مرکزیای داشته باشیم که اینقدر در موضوعات، ورود و مدام سامانه نظارتی ایجاد کند. اصلا نظارت بانک مرکزی هم یک مسئله است. ما میگوییم بانک دیجیتال و رگولاتور دیجیتال میخواهیم اما…

جوانمردی: بنده سوادم به میزان ورود نمی‌رسد اما درباره چگونگی ورود، حتما این‌طور نیست. درباره اینکه رگولاتور به چه داده‌هایی نیازمند است تا رگولاتوری خود را به نحو احسن انجام دهد، باید متخصصان امر صحبت کنند. بنده تخصصی در این زمینه ندارم اما شرکت‌های تکنولوژی‌پروایدر دیگر را در دنیا می‌بینم که اصلا این‌قدر دغدغه ندارند که هر روز مشغول تولید سامانه‌هایی باشند که بانک مرکزی یا رگولاتور دیگر، مدنظر قرار داده است. به همین دلیل، بانک‌ها می‌گویند: «سری را که درد نمی‌کند، دستمال نمی‌بندند.» چه کسی باید در حوزه حاکمیت داده، ورود کند؟ آیا می‌توانیم مقطعی، موردی و کلونی وارد این حوزه شویم؟ در زمینه حریم خصوصی که اشاره کردید، شاید ساده‌ترین نوع نگاه، بدون نام کردن دیتا باشد اما با الگوریتم‌های هوش مصنوعی، بسیاری از این لیبل‌های سفید، به راحتی قابل شناسایی است. باید برای این قضیه، قاعده گذاشت. حفظ حریم شخصی و داده‌های مشتریان، مهم است. مهم‌ترین خصوصیت بانک، امنیت و قابل اعتماد بودن آن است. وقتی در بانک، ۱ میلیون تومان پول می‌گذارید، به شما پیامک یا کاغذ می‌دهد یا حتی آن را هم نمی‌دهد؛ یعنی یک جای امن است. به محض اینکه به هویت امن بانک لطمه وارد شود، بیزینس آن به خطر می‌افتد. وقتی نگاه بالادستی یا سیاست‌گذاری نباشد یا ناقص باشد، برخی اوقات بانک‌ها می‌گویند چرا وارد عرصه‌‌ای شویم که ممکن است برای ما ریسک و شهرت به همراه داشته باشد.

  • در این فضا، بانک میتواند از رگولاتور مطالبه سیاستگذاری کردن کند تا فضا باز شود. در همین حوزه حریم خصوصی، اینکه گفته میشود دیتای مشتریان باید توسط بانکها حفظ شود و جایی نرود، برای من سوال است زمانی که به منظور اعتراض یا چک کردن روند یارانه به سایت نظام هدفمندی یارانهها یا وزارت رفاه مراجعه کردم، دیدم صفر تا صد دیتای بنده، نزدیک به واقعیت در اختیار سازمان هدفمندی یارانهها و وزارت رفاه است. یادم نمیآید به چند بانک که مشتری آنها هستم، مجوز داده باشم دیتای بنده منتقل شود. البته پیگیری کردم گفتند در قانون هدفمندی یارانهها، یواشکی یک تبصره اضافه کردند که وزارت اقتصاد میتواند این دیتا را از بانکها مطالبه کند و آنها هم ملزم به ارائه اطلاعات هستند. در صورتی که حریم خصوصی، مهم است و شاید مشتری نخواهد اطلاعات بدهد. در حوزه دیتا، تکلیف چیست؟ ما یک شرکت اعتبارسنجی ایرانیان داریم که اگر وام گرفته باشیم دیتای ما هست وگرنه نیست. مشتری چه گناهی کرده؟! اینکه قبلا وام گرفتهام، آیا درست پرداخت کردهام یا نه تا اینکه بانک، رتبه اعتباری بدهد، مهم است. وقتی این شرکت، دیتای لازم را ندارد، چرا بانکها، دیتای لایو را که در اختیار سازمان هدفمندی یارانههاست، بین خودشان اشتراکگذاری نمیکنند؟ لطفا برای کسبوکار خودتان مطالبه کنید تا مردم هم سرویس بهتری بگیرند.

ترکتبریزی: یک مقدار بالاتر بیاییم. شما مدام بحث بانک را مطرح می‌کنید! بانک دیجیتال یا سرویس دیجیتال، نیاز به دیجیتالی شدن خارج از بانک دارد. بنابراین راهنمایی و رانندگی، املاک، دادگستری و… هم باید دیجیتال شود. دیتامحوری و با دیتا تصمیم گرفتن باید رایج شود. به نظرم اینها نیاز به بلوغ دارد و ما باید این مسیر را طی کنیم. البته به کندی این مسیر را می‌گذرانیم، چون نیروهای پیش‌برنده چندانی در این زمینه که سازمان‌های ما با دیتا کار و فکر کنند، وجود ندارد. شهروند دیجیتال که فقط بانکش دیجیتال نیست، بلکه روی موبایل، همه کارهایش دیجیتال است. در یکی از کشورهای خارجی، یک بانک دیجیتالِ کامل وجود دارد. وقتی مشتری بانک از جایی خرید می‌کند، از همان یک‌جا استعلام می‌کند و اعتبار وی را تایید می‌کند، زیرا دیتای رانندگی وی را هم دارد و می‌داند فرد، خلافکار نیست، سَرِ ماه حقوق می‌گیرد، چک برگشتی ندارد، تا به حال به دادگستری نرفته و در شهرداری هم سند خانه دارد. ما هم تقریبا در سازمان‌های‌مان دیتاهایی داریم؛ از پنج سال پیش، اوضاع بهتر شده و سازمان‌ها به این فکر افتاده‌اند اگر دیتا تولید کنند، هم هزینه‌های آنها کاهش پیدا می‌کند و هم می‌توانند سرویس‌ها را به صورت غیرحضوری و بهتر به مشتری ارائه کنند. بنابراین این موضوع فقط به بانک برنمی‌گردد و رگولاتور هم نمی‌تواند به همه‌جا، مانند شهرداری، سازمان املاک، دادگستری و… فورس کند که دیجیتالی باشند. البته دیجیتالی بودن، در برخی سازمان‌ها وجود دارد. مثلا در حوزه مالیاتی، سازمان امور مالیاتی دیتای خانه‌های خالی را از سازمان املاک می‌گیرد و این سازمان، اطلاعات و دیتای منازل همه شهروندان را دارد و اگر دیتا اصلاح شود، سازمان امور مالیاتی، دیتای اصلاحی را می‌گیرد و نشان می‌دهد. حتما پروتکلی وجود دارد که بتواند از دیتای شخصی مشتریان استفاده کند. نمی‌دانم قانون نوشته است یا نانوشته. یکی از مباحث اصلی درخصوص لایحه صیانت از داده‌های شخصی که طی دو سه ماه آینده تصویب می‌شود، این است که از مشتری، اجازه گرفته شود از دیتاهای وی استفاده شود. بنده نگران گرفتن یا نگرفتن اجازه نیستم بلکه معتقدم ذی‌صلاح‌ها باید به همدیگر دیتا بدهند و از این دیتا در جهت مشعوف‌سازی و بهینه‌سازی سرویس‌های مشتری استفاده کنند. بنابراین باید در داخل یک بانک که مجموعه کوچک‌تری از کشور است، بلوغ ایجاد شود. بخش مالی و تدارکات بانک هم باید دیجیتالی شود. اگر قرار است سرویس دیجیتالی داده شود، هزینه – فایده آن هم باید مشخص شود، باید همان موقع ماژول‌های ترازنامه بانک هم دیده شود، باید تجهیزات خریداری‌شده، اعم از سرمایه یا هزینه، بلافاصله در وضعیت بانک به کار گرفته شده و از طریق همه اینها، اعتبارسنجی، رتبه‌بندی ریسک مشتری و… جمع‌بندی شود. در بانک تجارت، مطمئنا تا یکی دو ماه آینده، تمام تسهیلات تکلیفی که هزینه بسیار بالایی دارد، دیجیتالی می‌شود. ما چندین هزار تسهیلات تکلیفی مانند وام‌های کوچک داریم و باید هزینه زیادی برای آن پرداخت کنیم؛ هم کارمند شعبه اذیت می‌شود و هم مشتری؛ یعنی برای ۲۰ – ۳۰ میلیون تومان، چندین بار مشتری را به شعبه می‌کشانیم، ضامن می‌گیریم و نظایر آن. مثلا می‌توانیم از یک سازمان، استعلام کنیم کسر از حقوق آن مشتری انجام می‌شود یا خیر؟ حقوق وی چقدر است؟ و اینکه این فرد در آن سازمان کار می‌کند یا خیر؟ و تقاضا کنیم هروقت فرد از آن سازمان یا شرکت خارج شد، به بانک، اطلاع‌رسانی شود. اینها امکان‌پذیر است اما ما هنوز نتوانسته‌ایم پروتکل‌های بین‌بانکی را محقق کنیم. اقداماتی که انجام شده، به صورت هیئتی بوده است؛ یعنی چند بانک با همدیگر نشسته‌اند و گفته‌اند آیا می‌توانیم دیتای همدیگر را اشتراک‌گذاری کنیم. ما این کار را انجام داده‌ایم و نتیجه آن، خیلی خوب بوده است، چون کار کلان در کشور ما، سخت است اما باید تمرین کنیم تا به بلوغ برسیم و به استانداردها نزدیک شویم. استاندارد حوزه دیتا، GDPR است. آنچه مجلس روی آن کار کرده، شبیه همین است. خوشبختانه بسیاری از کارهای ما، همان استانداردهای خارجی است و آن را به داخل می‌آوریم و در صنعت به‌کار می‌گیریم. بنبراین دیتا، فقط داخل بانک نیست. ما باید کاری کنیم دیتای کل کشور در دسترس همه ذینفعان باشد و فقط به مشتری بانک بسنده نکنیم، بلکه دیتاها باید همه‌جا، البته در قالب پروتکل‌ها باشد. پروتکل‌ها، بسیار مهم هستند.

  • نکته همینجاست. اگر پروتکل نداشته باشیم، به جایی نمیرسیم. در اقتصاد دولتی ما، نمیتوان گفت فقط بانکها باید دیجیتالی شوند، بلکه دقیقا باید زنجیره اتفاق بیفتد و همه سازمانها به خط شوند. یک نکته جالب از نگاه رسانه‌‌ای عرض کنم. الان نه متخصصان حوزه خصوصی و نه کارشناسان دولتی، هیچکدام حاضر به نقد کردن فعالیتها نیستند و آن را از دولت، مطالبه نمیکنند. بالاخره اولویتهای کاری سازمانهای دولتی در حوزه اقتصاد، به خاطر اتفاقات و رویدادهای مختلف، عوض میشود. هرچند نرخ دلار چند وقت است سروسامان پیدا کرده اما در بازار بورس، تا مسئولان برای مذاکرات به خارج از کشور میروند، بازار، مثبت میشود و تا بدون نتیجه برمیگردند، بازار به هم میریزد. مطالبهگری از سمت متخصصان، کمککننده است. اولویتها و گرفتاریهای دولت زیاد است اما موضوعات باید اولویتبندی شود. اگر همین بانک دیجیتال یا اقتصاد هوشمند به درستی اتفاق بیفتد، خیلی کمک میکند. بسیاری از معضلاتی که الان نمیدانیم چطور قابل حل است، با آن روشها و متدها میتوان آنها را حل کرد. آقای دکتر جوانمردی! نظر حضرتعالی چیست؟

جوانمردی: فکر می‌کنم ما، چه در سطح بنگاه‌ها و چه در سطح دولت، با چالش اولویت مواجهیم. در دولت، دوست داریم در تمام حوزه‌ها، جهش داشته باشیم و همه‌چیز دیجیتالی شود و همه اتفاقات خوب برای شهروندان رقم بخورد. برخی اوقات در سطح بنگاه‌ها هم همین‌طور است. الان همه خدمات را ارائه می‌کنند در حالی که بانکِ شماره یک یا دو باید جایی برای تمایز خودش بگذارد. در دیجیتالی شدن، بسیاری مواقع، متمایز شدن، پررنگ است. این‌طور نیست که بانک‌ها مانند هم تکثیر شوند. برای رسیدن به یک‌چیز، باید جیز دیگری را فدا کرد. این اولویت‌ها لزوما در نظام بانکی در سطح شرکت‌ها و بنگاه‌ها اتفاق نمی‌افتد و این موضوع، مختص بانک‌ها نیست. در هر حوزه، بحران اولویت خودش را نشان می‌دهد. ما به عنوان کسی که سمت تکنولوژی هستیم، می‌گوییم مشکل، تکنولوژی است. یک نفر دیگر، معتقد است مشکلات، سیاست‌گذاری، سرمایه انسانی، قواعد حقوقی و رگولاتوری هستند. آقای دکتر تبریزی، بسیار کامل اشاره کردند. به هرحال بر مبنای اولویت‌ها، باید توسعه‌ ما همه‌جانبه باشد. اگر فرض کنیم در وضع موجود، عدالت یا فراگیری مالی اولویت باشد، این امر، یک‌سری الزامات در توسعه زیرساخت‌ها اعم از فیزیکی، نرم‌افزاری، حقوقی و قانونی و مشوق‌ها ایجاد می‌کند و مبتنی بر آن، بازار، شکل می‌گیرد. اگر زیرساخت‌های انسانی، آموزش از مدرسه تا دانشگاه و شرکت، خودش را با این ماجرا، همگام و هم‌تراز نکند، این اتفاق، میسر نمی‌شود. اگر اولویت‌های ما مشخص باشد، مثلا صرفه‌جویی ملی یا رقابت جهانی، همه برنامه‌های‌مان را برای همان اولویت فراهم می‌کنیم. همه اینها نمی‌تواند همزمان، اولویت ما باشد. در این صورت، مانند این است که ما به منابع نامحدود انسانی، مالی، سیاست‌گذاری و تثصمیم‌یاری دسترسی داریم، در حالی که هیچ‌جای دنیا، این‌طور نیست. اگر اولویت‌ها مشخص باشد، آن موقع از ۵۰ پروژه دولت الکترونیک، روی ۵ پروژه تمرکز می‌کنیم و آنها را توسعه می‌دهیم، یکپارچه می‌کنیم، نظام حاکمیت داده آن را درست می‌کنیم و سرویس سمت مشتری آن را فراهم می‌کنیم. همه اینها توسعه پیدا می‌کند و یک نقطه امن قابل اتکا می‌شود، آن‌وقت سایر موارد را توسعه می‌دهیم. اینکه ۵۰ جبهه کاری باز کنیم و همه سازمان‌ها، پرچم دیجیتالی شدن را بالا ببرند اما در نهایت، در حالی که به بسیاری از سامانه‌های الکترونیکی دسترسی وجود دارد، همه، باز هم کپی مدارک بخواهند، درست نیست.

  • البته الان خلاف قانون است که بانکها از مشتری، کپی مدارک بگیرند.

جوانمردی: مشخصا منظورم فقط بانک‌ها نبودند. این مسئله در دانشگاه، قوه قضائیه و… نیز وجود دارد. با اینکه سرویس‌ها هم فراهم است اما بلوغ بهره‌برداری در آن سازمان‌ها و دستگاه‌ها وجود ندارد یا درباره کارمزد آن به توافق نرسیده‌اند یا می‌گویند در ردیف بودجه ما وجود ندارد. در برخی موارد به ۹۰، ۹۵ یا ۹۹ درصد در حوزه دیجیتالی شدن رسیده‌ایم اما وقتی سرویس، راه‌اندازی نشود، با یک درصد فرقی ندارد.

  • نکته درستی است. مثلا الان بحران آب داریم اما در سازمان صداوسیما، فرهنگسازی و تبلیغات درباره صرفهجویی نمیبینیم.

ترکتبریزی: بنده یک نکته کوتاه درباره دیتا عرض کنم. در برخی موارد، به خاطر اینکه استاندارد کار نکردیم و دیتای بقیه را گرفته‌ایم، نشت اطلاعات صورت گرفته است. اگر استاندارد کار کنیم، دیتا در همان‌جا که تولید می‌شود، می‌ماند و همه با وب‌سرویس، دیتا را تحویل داده و کارشان را انجام می‌دهند. ما باعث شدیم دیتای کشور، در جاهای مختلف قرار گیرد و این امر، موجب شده دیتای بسیاری سازمان‌ها، روی اینترنت قرار گیرد، چون نتوانسته‌ایم آن را امن کنیم. باید یک‌جا را امن کنیم و جای دیگری پخش نکنیم. این موضوعات باید در کشور حل شود.

  • مانند آن سازمان دولتی که قرار بود با سیدی، دیتایی را منتقل کند اما دیتای مردم بر بستر اینترنت قرار گرفت! به موضوع فینتکها میرسیم. در چند سال گذشته، اتفاقات زیادی افتاد و تعدادی شرکت در این حوزه کار کردند اما با بانکها چفت نشد. نمیدانم ایراد از فینتکها بود یا بانکها که این رابطه، به بلوغ نرسید؟ در دنیا، چه اتفاقاتی در این زمینه رخ داده است و ما چه باید کنیم؟ فینتکها میتوانند به بانکها کمک زیادی کنند و به عنوان بازوی اجرایی، بسیاری از کارهایی که بانکها نمیتوانند انجام دهند، با هر مدل کسبوکاری که به تفاهم برسند، انجام میدهند.

ترکتبریزی: همان‌طور که قبلا عرض کردم اصول بانکداری دیجیتال، با فین‌تک است. فین‌تک‌ها چون در حوزه مالی از تکنولوژی استفاده و سرویس، ایجاد می‌کنند، می‌توانند به بانک به عنوان دارنده API و کُر، وصل شوند، دیتای موردنظر را بگیرند و سرویس بدهند اما در کشور ما، موضوعاتی وجود دارد که موجب شده فین‌تک‌ها به عنوان شرکت‌هایی که می‌توانستند باعث باز شدن فضا و بیزینس شوند، به آن میزان، پیش نروند. زمین بازی که می‌تواند موجب ایجاد پول، سود، تحرک، به‌کارگیری افراد، استخدام‌های جدید و علاقه‌مندی به ماندن در کشور شود، فین‌تک‌ها هستند. همه اینها با اهمیت دادن به فین‌تک‌ها ایحاد می‌شود و بار بانک‌ها و هزینه‌های آنها بسیار کاهش پیدا می‌کند. این شرکت‌ها در کشور ما، متولی بالادستی مناسب که حرف‌ها، نیت‌ها و فعالیت‌های آنها را پیش ببرند، ندارند. تنها کاری که در حوزه مجوزدهی انجام دادیم، پرداخت‌یاری بود و البته گفته شد ممکن است بعدها مجوز PSP هم داده شود. شوق و هیجان زیادی ایجاد شد و بسیاری از شرکت‌ها، مجوز گرفتند اما این هیجان به زودی در حال خاموش شدن است و علاقه‌مندی چندانی از سمت بالادستی نیست. البته فضای کشور نیز بیانگر گسترش این حوزه نیست و شاید فضا به دلیل وضعیت خاص و حملات سایبریِ هفتگی و بعضا روزانه، کمی بسته شده و فضای نظارت، بیشتر از گسترش بیزینس شده، با این حال، اگر فین‌تک‌ها، مرجع و متولی بالادستی داشتند، خوب بود. حوزه معاونت فناوری‌های نوین بانک مرکزی نمی‌تواند متولی باشد، چون به این موضوعات نمی‌رسد، بلکه معاونت دیگر یا فعالان بازار مانند سندیکا و اتحادیه باید متولی باشند که نظرات فین‌تک‌ها را در حاکمیت جلو ببرند. به هرحال امسال، سال شرکت‌های دانش‌بنیان است و وقتی حضرت آقا این شعار را مطرح کردند، باید نوآوری داشته باشیم، نیروی کار را به‌ کار بگیریم و کشور را پیشرفت دهیم. این شعار، همین‌طوری انتخاب نشده است. ما با گسترش این بخش‌ها و اهمیت دادن به آنها، می‌توانیم واقعا کار را در کشور پیش ببریم. با بدنه‌های سنگین مانند بانک‌ها یا سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی یا غیردولتی، نمی‌توانیم بحث نوآوری و سرویس‌های جدید را پیش ببریم. وقتی اتحادیه و سندیکا داشته باشیم، همین نهاد، حرف را پیش می‌برد. از آن طرف در حوزه رگولیشن کارمزد هم هنوز نتوانستیم به خوبی عمل کنیم. اوایل سال ۹۴، جلسه‌ای درباره نظام کارمزد در صداوسیما مطرح شد که اصناف و بانک مرکزی، حضور پیدا کردند و تقریبا نظر اصناف، پیش رفت. آن زمان هم مدل کارمزد جدید تصویب نشد تا بتوانیم آن را از پذیرنده بگیریم. بنابراین همجنان مشکل مدل کارمزد داریم و سرویس‌ها، تقریبا رایگان است. وقتی فین‌تک قرار است با درآمدهای خود از سرویس، پول بگیرد و درآمدش را گسترش دهد، متاسفانه با این وضعیت، این موضوع، شکل نمی‌گیرد زیرا سرویس‌ها، مجانی است. ما دو موضوع مهم داریم: اول اینکه فین‌تک، این شرکت دانش‌بنیان که روی لبه تکنولوژی کار می‌کند و برای ما مزیت‌ها و نوآوری‌های جدید درست می‌کند، یک نهاد بالادستی حامی در کشور ندارد. دوم اینکه مقدمات، زیرساخت و رگوله اقدامات مربوط به فین‌تک‌ها، به خوبی انجام نشده تا احساس کنند اگر محصولی داشته باشند، می‌توانند درآمدزایی و پیشرفت کنند و جوانان کشور را به‌ کار گیرند. از همه مهم‌تر این است که از مهاجرت این متخصصان جلوگیری کنیم. الان در سیستم بانکی خصوصا حوزه آی‌تی، روزانه با مهاجرت مواجهیم و این امر، ضربات بسیار سهمگینی وارد می‌کند و باعث می‌شود توسعه را تعطیل کنیم. اگر در کشور در حوزه توسعه کار نکنیم، مشکلات‌مان روزانه بیشتر خواهد شد و موجب می‌شود سرویس‌های ما تحت‌الشعاع قرار گیرد. تصور ‌کنید یک روز بانک تجارت، ملت، پارسیان، پاسارگاد و بانک‌های بزرگ دیگر که به یک جامعه بسیار بزرگ سرویس می‌دهند، کار نکنند. واقعا چه اتفاقی می‌افتد؟ برخی سرویس‌های ما وابسته به بعضی سازمان‌ها و توسعه سرویس توسط آنهاست مانند مخابرات. اگر این سازمان‌ها دچار مشکل شوند و یک بانک، یک روز بخوابد، کشور دچار چه مشکلاتی می‌شود؟

  • در حوزه منابع انسانی، دغدغه پرداخت دستمزد هم داریم. در بانکها سقف حقوق گذاشتیم. ماندن یک جوان با این تورمها و هزینهها، منطقی است؟ متاسفانه مسیر مهاجرت روزبهروز بدتر میشود.

ترکتبریزی: در بانک مرکزی، در خدمت آقای محرمیان بودیم. مشاهده کردیم تقریبا هفته‌ای یک یا چند نامه در حوزه امنیت داریم. امنیت زیرساخت‌ها، هم برای وزارت اقتصاد و هم برای بانک مرکزی، بسیار مهم است و از آنها بیشتر، برای خود بانک اهمیت دارد. بانک است و اعتماد. مردم به خاطر اعتماد به سمت بانک می‌آیند و عزیزترین چیز یعنی پول‌شان را در بانک می‌گذارند. اگر نتوانیم از این پول، به خوبی مراقبت کنیم و اینکه هر موقع، مشتری، نیاز به دسترسی داشت تا موجودی خود را ببیند، نتوانیم خدمات بدهیم، اعتماد ایجاد نمی‌شود. امنیت، بسیار مهم است و این امنیت را نیروی انسانی ایجاد می‌کند نه فایروال و سایت. اگر نیروی انسانی نباشد، هیچ‌کدام اینها به درد نمی‌خورد. نیروی متخصص امنیت با این حقوق‌ها، اینجا نمی‌ماند. فارغ از اروپا و کانادا، در دبی نیز متخصصان را گروهی می‌برند. در خبرها و روزنامه‌ها آن را می‌بینید. اگر قصد داریم مملکت و امنیت را حفظ کنیم، سرویس‌های ما جاری و ساری بماند و نوآوری داشته باشیم، واقعا باید این موضوع را حل کنیم. مسئله نیروی انسانی بسیار نگران‌کننده است. ما در این حوزه، تصمیمات کلان و بالادستی، نیاز داریم. اینکه بتوانیم راحت استخدام کنیم، حقوق را افزایش دهیم، درباره پروژه‌های خاص، حقوق بهتر و بیشتر بدهیم، چون بیرون از اینجا، این کار را می‌کنند.

  • همچنین میتوانیم نیروی خارجی از خارج از کشور بیاوریم تا در برخی موضوعات که گرفتاری داریم…

ترکتبریزی: هرچند نیاز است دانش و فرهنگ بیرونی را به داخل کشور بیاوریم و تزریق کنیم اما این راه هم تقریبا مسدود است که افرادی را از خارج کشور به داخل بیاوریم. البته سرویس‌های ما های‌تک است. ما فارغ از ابزارهایی مانند تپنگو، NFC و…، بهترین سرویس‌های پرداخت را می‌دهیم و کمتر از خارج از کشور نیستیم. البته اگر بانک و رگولاتوری بخواهند، می‌توانند از آن ابزارها هم استفاده کنند اما نیروی انسانی برای راه‌اندازی اینها مهم است.

  • در حوزه فینتک، لطفا به خارج از کشور هم اشاره کنید. چارچوب کار در آنجا، چگونه است؟

ترکتبریزی: آنجا بانک‌هایی داریم که در ابتدا با یک شرکت دانش‌بنیان و به زعم ما با شرکت فین‌تک شروع شده است. آنجا به عنوان یک بانک، مجوز گرفته‌اند. مجوزدهی در کشور ما سخت است. الان اگر شخصی در کشور ما، پول خوب، لجستیک خوب، پوز و دانش کافی هم داشته باشد، امکان گرفتن مجوز را ندارد.

  • البته مجوز هم داده نشود، میتوانیم چارچوب بگذاریم.

ترکتبریزی: تقریبا در حوزه-همه مجوزها مسدود هستیم. البته ارکان کشور به دنبال مجوززدایی هستند. در خارج از کشور، دیتا به فین‌تک دادن، یک الزام و یک «باید» است. ضمنا برای هر کاری، نیاز به مجوز نیست، بلکه با داشتن استقلال و توانایی، می‌توان شروع به کار کرد.

  • پس عملا آنجا فینتک را احراز میکنند و بعد از آن، بانکها یا هر سازمانی، باید به این شرکت احرازشده، سرویس بدهد. درست است؟ البته فکر میکنم سرویس رایگان است.

ترکتبریزی: دقیقا! «باید» سرویس بدهند. بانک‌ها با فین‌تک‌ها، احتمالا پروتکل دارند اما سرویس‌های فین‌تک‌ها، اصلا رایگان نیست. آنجا پول در بانک بگذارید، سود نمی‌دهند بلکه برای هر سرویس، مبلغی دریافت و ماهانه شما را شارژ می‌کنند. اولین اشتباهی که از شما سر بزند، حساب‌تان را می‌بندند. اگر احساس کنند فراد انجام می‌دهید یا مشکلی در کارکردتان وجود دارد، حساب‌تان مسدود می‌شود.

  • بالاخره فینتکی که کار میکند، این سهم کیک کسب‌‌وکار را بزرگ میکند و منفعت آن، در کلان به همه میرسد نه اینکه در همین ابتدا بگوییم فینتک چه چیزی برای ما دارد. برخورد بانکها با فینتکها، همینطور است. اینکه آورده فینتکها چیست؟ چقدر منابع میآورند؟ ارزان قیمت است یا نه؟ چهچیز میخواهند؟ مدام در حال چانهزنی هستند. در این رابطه، همانطور که اشاره شد شاید رگولاتور بتواند ورود کند و شاید نیازمند این باشد که یک سازمان بالادستی و فراقوهای، فینتکها را راهبری کند. البته ما باید رگولاتور دیجیتال هم داشته باشیم که بتواند بانکهای دیجیتال را راهبری و نظارت کند اما از طرف دیگر، بحث سیاست‌‌گذاری و چارچوبگذاری مطرح است. عملکرد بانک مرکزی را در این حوزه چگونه میبینید؟

جوانمردی: ابتدا باید عرض کنم هر اقدام ما، به شناخت و باورمان، نسبت به یک موضوع برمی‌گردد. در سوال قبلی، آقای دکتر تبریزی، جمع‌بندی خوبی انجام دادند مبنی بر اینکه اگر قرار است توسعه داشته باشیم، محور آن، باید انسان باشد. چه سرمایه‌های انسانی قرار باشد سیستم‌ها و کسب‌وکارهای ما را توسعه دهند و آن را راهبری و از آن، بهره‌برداری کنند؛ چه مخاطبانی که باید به بلوغ دیجیتالی برسند و چه، کسانی که کار را اعم از مدیریت در سطح بنگاه تا رگولاتور و حاکمیت، مدیریت می‌کنند، همه اینها، محور اصلی هستند. ما در این خصوص، در همه حوزه‌ها غفلت کردیم و آن‌طور که باید و شاید، متناسب با شرایط امروز، نیروی انسانی پرورش ندادیم. توهم این موضوع در دنیا هم وجود داشته که فین‌تک‌ها جایگزین بانک‌ها می‌شوند. بعد از آن، همه گرفتار این موضوع بوده‌اند که بانک‌ها، آن‌قدر بزرگ هستند که فین‌تک‌ها حذف می‌شوند. سپس گفته شده بیگ‌تک‌ها، نقش اساسی ایفا می‌کنند. الان در اکثر دنیا، این صحنه‌آرایی متناسب با نظام کسب‌وکاری و اولویت به تصویر نسبتا واضح رسیده و این موضوع، به طور مداوم، در حال تغییر و تحول است. حدود سه سال و نیم قبل، در نشست حوزه بانک‌های آسیایی سخنرانی داشتم که بحث رگ‌تک در آنجا، بسیار مطرح بود و  روسای کل بانک مرکزیِ چند کشور آسیایی درباره رگ‌تک صحبت کردند. آن‌قدر در زمینه فین‌تک‌ها، آینده آنها، چالش‌های مقررات موجود، الزامات سندباکس، حضور رگ‌تک‌ها و سناریوهای محتمل، لایسنس‌هایی که قرار است پنج سال آینده ایجاد کنند (که لزوما دیدگاه‌های‌شان مانند هم نبود و سه کشور همسایه، سه سیاست مختلف داشتند) تسلط داشتند که لذت بردم. ابتدا فکر می‌کردم چون از حوزه تکنولوژی به این نشست رفته بودم، حرف‌های خسته‌کننده خواهم شنید اما این‌طور نبود و آنها کاملا بر فضای کسب‌وکار، روندهای فناوری، روندهای تغییر مدل‌های کسب‌وکار و حتی آینده‌ای که دوست دارند رقم بزنند، اشراف داشتند. البته شاید استانداردها را از کشور توسعه‌یافته دیگری، ترجمه کرده‌اند، مشاور گرفته‌اند و انتخاب کرده‌اند. با اینکه آنها مدیرانی در رأس بانک مرکزی بودند، نه اینکه معاون حوزه رگولیشن یا فناوری‌های نوین باشند، با این حال، آن‌قدر مسلط بودند که من هاج و واج و متعجب، مانده بودم! این موضوع، ناشی از باورهاست. معنایش این نیست که بانک مرکزی ما نمی‌تواند این تسلط را داشته باشد. چه‌بسا متخصصانی در بانک مرکزی خودمان داریم که همین‌قدر، تسلط دارند. البته نمی‌خواهم اسم ببرم اما ما فعالان این صنعت، آنها را می‌شناسیم. وقتی این باور را نداشته باشیم که حوزه فین‌تک‌ها و کسب‌وکارهای نوین، می‌توانند تحول ایجاد کنند، بازیگر شوند و به قول شما، کیک را بزرگ‌تر کنند، آن موقع دستورالعمل‌های ما، محدودکننده می‌شود. یک مثال می‌زنم. در حوزه رمزارزها، طی دوره‌هایی، کشور سکوت کرد. در همان زمان، ببینید چقدر این بیزینس، توسعه پیدا کرد و چقدر صرافی‌های رمزارز، بزرگ و ثروتمند شدند! این موضوع را از منظر اینکه چقدر می‌توان در حوزه‌های جدید، کار و ثروت‌آفرینی کرد، مطرح کردم. شاید بتوانیم هم مقررات‌زدایی کنیم و هم سندباکس بگذاریم و آنجا که باید اعمال مدیریت، قانون و حاکمیت کنیم، پای آن بایستیم اما به هرحال، فضای زمین هم باید برای بازی، مناسب باشد. نمی‌شود فوتبال بازی کرد اما زمین، گِل باشد، نفرات، ناقص باشند، داور نباشد، توپ، پنچر باشد، با این حال، اگر استادیوم هم کامل باشد، دوربین‌ها  هم روشن باشد و نورافکن‌ها هم باشند، باز هم نمی‌توان انتظار داشت تماشاچیان یک بازی مهیج ببینند. واقعا از چه کسی باید پرسید؟ در این شرایط، وقتی قرار است مقررات‌گذاری شود، یک عده افراد، پشت درهای بسته می‌نشینند و تصمیم می‌گیرند. البته ممکن است نظر امثال ما را هم بپرسند اما آیا مقرراتی که صادر می‌شود، مناسب آن کسب‌وکار است؟ آیا صنف، اتحادیه و اتاق مربوطه، درگیر آن ماجرا هستند؟ در حوزه تلکام، یکی از مدیران وزارتخانه، یک استوری گذاشته بود مبنی بر اینکه قرار بود یک مقرره صادر شود. او از دوستش در میز کناری پرسید آیا آن مقرره به بخش خصوصی داده‌ شده است؟ دوستش گفته خیر شاید نظری داشته باشند! ببینید این تفکری است که بنده در بدنه کارشناسی و مدیریتی، نه فقط در بانک مرکزی بلکه در همه‌جا، رویت می‌کنم. این در حالی است که بخش خصوصی، باید کل اقتصاد را بچرخاند و بازیگر اصلی باشد. بخش خصوصی یعنی اقتصاد مردمی اما هر آنچه در قانون اساسی مصرح شده، هر آنچه سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری بر روی آن تاکید کرده، بیانگر این است که اقتصاد در دست مردم است. دولت و حاکمیت باید در جایگاه نظارت و رگولیشن درست بنشینند. ما دست‌وپای استارتاپ‌ها را می‌بندیم، هر روز یک مانع جدید ایجاد می‌کنیم و انتظار داریم حوزه‌هایی مانند فین‌تک یا اینشورتک ما رشد کند! اصلا این قضیه، امکان‌پذیر نیست. اگر امسال در سال حمایت از جهش دانش‌بنیان هم این اتفاقات رخ ندهد و گفت‌وگو و دیالوگ با افرادی که بر مصدر کار نشسته‌‌اند، شکل نگیرد، پس چه زمانی قرار است این اتفاق بیفتد؟!

  • نکته درستی است. امیدوارم بخش دولتی، بیشتر به این موضوعات فکر کند. بنده به این موضوع فکر نکرده بودم که اگر امسال این اتفاق نیفتد، پس چه وقت باید اتفاق بیفتد! در انتها، چنانچه مهمانان گرامی، سخن یا نکته پایانی، مدنظر دارند، میشنویم.

جوانمردی: نکته خاصی نیست. از فرمایشات آقای دکتر تبریزی و جنابعالی استفاده کردم. امیدوارم مباحث، برای مخاطبان هم مفید بوده باشد.

ترکتبریزی: چند نکته برای جمع‌بندی عرض می‌کنم. آقای محرمیان، معاون فناوری‌های نوین بانک مرکزی، از دو سال پیش که کار را شروع کردند، رویکرد خوبی داشتند. ایشان تیم‌های بانکی را از همه بانک‌ها دعوت کردند و در حوزه بانکداری دیجیتال، یک‌سری مستند، تدوین شد. بنده چون مسئولیت یکی از آن تیم‌ها را داشتم، باید عرض کنم رگولیشن این حوزه، بسیار سخت است زیرا هر سطر، جمله و واژه، می‌تواند عواقب خاص خود را داشته باشد. اتفاقا مستندات بسیار خوبی تدوین شد و بسیار، کارساز و فنی بود. ما در کارگروه احراز هویت، نظرات همه بازیگران، اعم از پلیس، قوه قضائیه، مخابرات و… را گرفتیم که سه چهار ماه پیش ابلاغ شد. البته ابلاغ آن به کندی صورت گرفت اما مستند خوبی داشتیم. همچنین تیم بسیار خوبی در سیستم بانکی وجود دارد. باید آنها را به‌ کار بگیریم و کمک کنیم، زیرا همان‌طور که آقای دکتر جوانمردی اشاره کردند اینها پیش‌برنده کشور هستند؛ یعنی تکنولوژی به همراه این سرمایه‌های انسانی و فین‌تک‌ها. بنده همیشه از اخلاق تحولی صحبت می‌کنم؛ یعنی پای همدیگر را نگیریم و پایین نکشیم، بلکه همه کمک کنیم کارها پیش برود و آنچه داریم با پروتکل‌ها و استانداردهایی که می‌توانیم داشته باشیم و وجود دارد، با همدیگر به اشتراک بگذاریم تا یک چیز جدید، ساخته شود، کشور رو به جلو حرکت کند، توسعه یابد و نیروی انسانی حفظ شود. کاری که شاپرک در اوایل کار انجام داد؛ یعنی آدیت وضعیت هر بانک، اقدام خوبی است. ما هم باید آدیت را جایگزین تصدی‌گری کنیم. لازم نیست برای هر چیز، خودمان ورود کنیم. البته ایرادی ندارد ورود کنیم اما از کارهای دیگرمان عقب می‌مانیم. بنده همیشه به تیم خودمان عرض می‌کنم شما باید کارهای‌تان را به شرکت‌ها و افراد متخصص بسپارید و خودتان، فقط نظارت و آدیت کنید. در خارج از کشور، اتوبوس‌ها از شما بلیت‌ نمی‌گیرند، بلکه بعد از مثلا هر ۱۰ بار، یک‌بار چک می‌کنند؛ یعنی آن ریسک را با یک‌بار آدیت، کنترل می‌کنند. شاپرک هم هرچند ماه یک‌بار، دیتاسنتر بانک و PSP را چک می‌کند. با یک بانک، با یک فین‌تک و با یک بانک مرکزی، به تنهایی، هیچ‌کاری پیش نمی‌رود. ما نیازمند همگرایی و اخلاق تحول هستیم. برخی جاها را باید جراحی کنیم و برخی جاها را باید پیوند بزنیم. باید اصلاح کنیم تا کارها پیش برود.

حس شما نسبت به این خبر چیست؟
دوستش دارم
0%
علاقه‌مندم
0%
نظری ندارم
0%
شگفت زدم
0%
ازش متنفرم
0%
غمگینم
0%
خوشحالم
0%
درباره نویسنده
علی اصغر افتاده

ارسال یک نظر